رقصان و خرامان

رقصان و خرامان

پدرم یادم میاد تو پنج سالگی که بین اونا رها شدم توی تاریکی بودم که خودم خبر نداشتم ،من را ببخش من ذاتم ناپاک نبود من فقط بچه بودم از اول همونطوری بزرگ شدم.

پدر:تو مسموم به هوایی بودی که عفریته ها و دورگه ها بخشیده بودن ،تهی شدی ولی خاموش نشدی الان نیاز به پاکسازی داری.
پسر:چگونه پاکسازی کنم چیزی نمیدونم؟
پدر:چه کاری خوبی بلدی کنی تو وارد به رقصی پس برای برقص دنیایت را ببین بخوان فکر کن و بعد برقص؟
پسر:من دگردیسی کردم پدر تو غلاف اول من را گشودی،به دگردیسی تفکر کردم و برای تو میرقصم،اه پدر همه دنیا رو میبینم که با هم امیخته میشن صدای در امدن کرم ها از تخم
صدای جویدن برگ ها یادم میاد پدر چه کارهایی تو نوغان ابریشم انجام می دادم ولی فکر نکردم الان درک میکنم چطوری کرم پیله را دور خود میبافه اه صدای جیغ کشیدن از چیه؟
پدر:اون همان پیله های پروانه های بیچاره اند مخلوقاتم که در اب جوش می افتند،چه دردناکه میشنوی.
پسر:اره تازه میفهمم جنایت کردم دیگه این کار رو نمیکنم دیگه مخلوقی رو نابود نمیکنم تو جان بخشیدی و تو جان میستانی.

پدر:ورزش،تلاش،تفکر،تحقیق،کمک،مهربانی انجام بده و خالی از گناه و کینه شو دگردیسی تو لازمه سلامت روح توست سیگارم کمتر بکش.
پسر:پدر دیگه نوکریم تمام اعترافاتم رو کردم فقط دیگه عیبامون رو لو نده ☺
پدر:oh sorry baby😂 🌹 #دگردیسی
http://uupload.ir/filelink/ObAG6l9P3mqI/fgeq_9.mp3
دیدگاه ها (۷)

تهمت حضرت عیسی عاشق مریم مجدلیه بود که باهاش درد و دل کنه زن...

جانور مرده (13سال قبل)روزای سرد روزایی بود که ستاره درونم رو...

دربندشده (14 سال قبل)توی دوران هولناکی از زندگی بودم که تمام...

Mafias Stepdaughter

دیدار اول ..

زندگی نامعلوم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط