─────────
─────────
🐿 : به بومگیو هیونگ گفتم: «تو بومگیوی TXT هستی ، چجوری این عصاهای خسته کننده رو با خودت این ور اون ور مزکنی؟ شاید باید اونا رو متناسب با تو تنظیم کنم؟»
و اونم موافقت کرد، پس من و اعضا، عصاها رو امضا کردیم و یه چیزی روی اونا نوشتیم.
🐿 : روی هر دو عصا نوشتیم
🐿 : فکر کنم من نوشتم "زود خوب شو!" و امضاش کردم
─────────────────
🐿 : به بومگیو هیونگ گفتم: «تو بومگیوی TXT هستی ، چجوری این عصاهای خسته کننده رو با خودت این ور اون ور مزکنی؟ شاید باید اونا رو متناسب با تو تنظیم کنم؟»
و اونم موافقت کرد، پس من و اعضا، عصاها رو امضا کردیم و یه چیزی روی اونا نوشتیم.
🐿 : روی هر دو عصا نوشتیم
🐿 : فکر کنم من نوشتم "زود خوب شو!" و امضاش کردم
─────────────────
۶.۱k
۱۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.