Part ²⁰
Part ²⁰
+من تنهام بیشتر بمون
^هوم...احساس یمکنم راحت نیستی
+این چه حرفیه(پوکر)
^اوکی..
+تو مثل داداشم میمونی
^داداشت؟
+داداشم ² سال پیش مرد
^آها...متاسفم
+(لبخند)بیا بازی کنیم
^چه بازی؟
+جرعت حقیقت
^آخه فقط منو توعیم
+مهم نیس به هرکی که افتاد از هم میپرسیم
^اوم...باشه
+خب..یه چیزی بده
^مثلا؟
+وا خب مثل بطری
^الله اکبر
+منحرفففف
^(خنده)
+خب اینم از بطری...خب من باید بپرسم...
^بگو
+تابه حال عاشق شدی؟
^آره...
+چندبار؟
^سوال اضافی ممنوع...
+باشه...
^خب....من باید بپرسم...حسرت چیزی به دلت مونده؟
+اوم...آره
^چی؟
+سوال اضافی ممنوع...
^اوک...
+چرا من همش حوصلم سر میرهههه
^خب الان من چیکار کنم؟(خنده)
+بیا یه کاری کنیم(لبخند شیطانی)
^چی؟...
+بیا به رستوران زنگ بزنیم ایسگاشون کنیم
(انتظار چیزه دیگه ای داشتی؟😶)
^باشه(خنده)
+خب گوشیتو بده...
^بیا...
ویو ات
گوشیشو که گرفتم یواشکی رفتم توی گالری دیدم...یه پوشه از من...
^چیکار میکنی؟
سریع زدم بیرون
+هیچی صبر کن..
و رفتم به یه رستوران زنگ زدم
...بله؟
^...
+حرف بزن...(آروم)
^سلام آقا...
...کاری دارید؟
+بله
...آها بفرمایید
+شما غذا دارید؟(چشمک زدن به کوک)
...بله
+خوشبحالتون ما نداریم(خنده)(قطع کرد)
^ودف(خنده ی شدید)
منو کوک داشتیم میترکیدیم که تهیونگ در اتاقو باز کرد
_وات...سلام(مست)
+سلام...(بغلش کرد)
_خوبی بیب؟(مستتت)
+اوهوم...چرا مستی؟
_ من ؟...هیچی بعدا میگم..چرا اینجوری میخندید؟(لبخند از سر مستی)
+هیچی بعدا بهت میگم..
ویو کوک
تا که تهیونگ اومد توی اتاق انگار دوباره اون حس بدبختی بهم دست داد...وقتی رفت بغلش کرد...انگار دنیا رو سرم خراب شده...تو فکرای منفی خودم بودم..الان تهیونگ مسته و وضعیت خوبی نداره...باید به ات میگفت..الان یکی به احتمال ⁹⁹٪ مرده
_سلام کوک(لبخند)(حالت مستی)
^سلام(لبخند)
_حالت خوبه؟(حلت مستی)
^اوهوم...
_خب بچه ها یه سوپرایز(مست)
+^چی؟
(ذهن کوک:بدبخت شدیم)
_من امروز یکیو کشتم(حالت مستی)
+....
^اوهوم...
_وا خب مگه خوب نیست؟
^چرا..خوبه
_ات؟
+تو آدم کشتی بعد خوشحالی؟
_آخه خیلی رو مخ بود...(چشماشو میبنده)
^اون کیه؟
_لونا(خنده)
+هاع....
ویو ات
با سرعت تمام رفتم پایین و دیدم که...لونا...بدنش از هم جدا شده...همه دورش جمع شده بودن...رفتم کنار یونا
×ات...
+تهیونگ...
×تهیونگ یه آدمو بی دلیل کشت...
+تهیونگ(داد)
_بله؟(لبخند)
+چیکار کردی؟(بغض)
لایک:³⁵
کامنت:³⁰
+من تنهام بیشتر بمون
^هوم...احساس یمکنم راحت نیستی
+این چه حرفیه(پوکر)
^اوکی..
+تو مثل داداشم میمونی
^داداشت؟
+داداشم ² سال پیش مرد
^آها...متاسفم
+(لبخند)بیا بازی کنیم
^چه بازی؟
+جرعت حقیقت
^آخه فقط منو توعیم
+مهم نیس به هرکی که افتاد از هم میپرسیم
^اوم...باشه
+خب..یه چیزی بده
^مثلا؟
+وا خب مثل بطری
^الله اکبر
+منحرفففف
^(خنده)
+خب اینم از بطری...خب من باید بپرسم...
^بگو
+تابه حال عاشق شدی؟
^آره...
+چندبار؟
^سوال اضافی ممنوع...
+باشه...
^خب....من باید بپرسم...حسرت چیزی به دلت مونده؟
+اوم...آره
^چی؟
+سوال اضافی ممنوع...
^اوک...
+چرا من همش حوصلم سر میرهههه
^خب الان من چیکار کنم؟(خنده)
+بیا یه کاری کنیم(لبخند شیطانی)
^چی؟...
+بیا به رستوران زنگ بزنیم ایسگاشون کنیم
(انتظار چیزه دیگه ای داشتی؟😶)
^باشه(خنده)
+خب گوشیتو بده...
^بیا...
ویو ات
گوشیشو که گرفتم یواشکی رفتم توی گالری دیدم...یه پوشه از من...
^چیکار میکنی؟
سریع زدم بیرون
+هیچی صبر کن..
و رفتم به یه رستوران زنگ زدم
...بله؟
^...
+حرف بزن...(آروم)
^سلام آقا...
...کاری دارید؟
+بله
...آها بفرمایید
+شما غذا دارید؟(چشمک زدن به کوک)
...بله
+خوشبحالتون ما نداریم(خنده)(قطع کرد)
^ودف(خنده ی شدید)
منو کوک داشتیم میترکیدیم که تهیونگ در اتاقو باز کرد
_وات...سلام(مست)
+سلام...(بغلش کرد)
_خوبی بیب؟(مستتت)
+اوهوم...چرا مستی؟
_ من ؟...هیچی بعدا میگم..چرا اینجوری میخندید؟(لبخند از سر مستی)
+هیچی بعدا بهت میگم..
ویو کوک
تا که تهیونگ اومد توی اتاق انگار دوباره اون حس بدبختی بهم دست داد...وقتی رفت بغلش کرد...انگار دنیا رو سرم خراب شده...تو فکرای منفی خودم بودم..الان تهیونگ مسته و وضعیت خوبی نداره...باید به ات میگفت..الان یکی به احتمال ⁹⁹٪ مرده
_سلام کوک(لبخند)(حالت مستی)
^سلام(لبخند)
_حالت خوبه؟(حلت مستی)
^اوهوم...
_خب بچه ها یه سوپرایز(مست)
+^چی؟
(ذهن کوک:بدبخت شدیم)
_من امروز یکیو کشتم(حالت مستی)
+....
^اوهوم...
_وا خب مگه خوب نیست؟
^چرا..خوبه
_ات؟
+تو آدم کشتی بعد خوشحالی؟
_آخه خیلی رو مخ بود...(چشماشو میبنده)
^اون کیه؟
_لونا(خنده)
+هاع....
ویو ات
با سرعت تمام رفتم پایین و دیدم که...لونا...بدنش از هم جدا شده...همه دورش جمع شده بودن...رفتم کنار یونا
×ات...
+تهیونگ...
×تهیونگ یه آدمو بی دلیل کشت...
+تهیونگ(داد)
_بله؟(لبخند)
+چیکار کردی؟(بغض)
لایک:³⁵
کامنت:³⁰
۱۲.۷k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.