☘️ خاطرات_آرام_و_دوستان ☘️ ☘️پارت۱☘️

☘️اصلا حوصله ی هیچی رو نداشتم
تازه با یکی بحثم شده بود
یه کامنت اومد
آدرس یه پست بود
به خودم گفتم برم ببینم چیه؟
پست رو نگاه کردم یه پست مذهبی بود
از امام صادق علیه السلام
انصافا پست خوبی بود!
تصور کردم که صاحب پست یه خانوم به سن وسال خودمه،از دعوتش تشکر کردم!
بعد از اون همدیگه رو فالو کردیم!
هنوزم تصور میکردم همسن خودمه!!
پست سیاسی و مذهبی میذاشت( میگذاشت)
منم کامنتهای تند و تیزی برای به چالش کشیدن تفکرات و نظریات میذاشتم
ایشونم صبورانه جواب میداد!
تا این که واسه صحبت وارد دایرکتشون شدم
اونجا بود فهمیدم که #سوگندجان از من بزرگتر هستن و من چه نادون بودم که خواستم آبجی مهربونم رو به چالش فکری و نظری بکشونم!!
از اون روز،هرروز بیشتر از دیروز دوستش دارم!☘️

https://wisgoon.com/sogand980

❤️پ.ن:خیلی خوشحالم که باهم آشنا شدیم و ای کاش زودتر آشنا شده بودیم خواهری مهربونم...خاطرات آرام و دوستان❤️

📝#آرام_نوشت☘️
#آرام_نوشت
#نوشته
#دلنوشته
#خاطره
دیدگاه ها (۱۷)

☘️خاطرات_آرام_و_دوستان☘️ ☘️پارت۲☘️

☘️خاطرات_آرام_و_دوستان☘️ ☘️پارت۳☘️

درخواستی

☘️آرام_نوشت☘️

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط