با تو ام روح زمستان خورده
با تو ام روح زمستان خورده
باغ ممنوعهی باران خورده
ماه در برکه شناور شدهام
آخرین بوسهی لبپر شدهام
روح من،راهبهی هرجایی
زنترین قسمت این تنهایی
مسخ آوارهترین پاییزم
قعر آیینه فرو میریزم
خوب من حال بدم را دیدی
سالها جزر و مدم را دیدی
چشمها را به تماشا نگذار
تنگ را بر لب دریا نگذار
ساعت واهمه را کوک نکن
خانه را این همه مشکوک نکن
این همه سایه به دنبال نکش
قفس کوچک من؛بال نکش
آخرین تجربهی آغوشم
قدمی دور شوی خاموشم
#احسان_افشاری
باغ ممنوعهی باران خورده
ماه در برکه شناور شدهام
آخرین بوسهی لبپر شدهام
روح من،راهبهی هرجایی
زنترین قسمت این تنهایی
مسخ آوارهترین پاییزم
قعر آیینه فرو میریزم
خوب من حال بدم را دیدی
سالها جزر و مدم را دیدی
چشمها را به تماشا نگذار
تنگ را بر لب دریا نگذار
ساعت واهمه را کوک نکن
خانه را این همه مشکوک نکن
این همه سایه به دنبال نکش
قفس کوچک من؛بال نکش
آخرین تجربهی آغوشم
قدمی دور شوی خاموشم
#احسان_افشاری
۹۶۵
۱۳ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.