چشمانت سبز و روشن

چشمانت سبز و روشن
و گیسوانت
رودی از آفتاب
بال هایت را نمی توانم ببینم
اما تو
آخرین بازمانده ی فرشته هایی
درین سیاره تاریک
و حتما
دریا، اسم توست
وقتی به تو می اندیشم
پاک می شوم

#رسول_یونان
دیدگاه ها (۳)

با وسوسه‌ی سیب نجنگید... بچینیددر کیسه‌ی خود حسرت دنیا نگذار...

با تو ام روح زمستان خوردهباغ ممنوعه‌ی باران خورده ماه در بر...

یک نفر هست که لب وا بکند می میرم خنده ی معجزه آسا بکند می می...

آخرین فصل من از بودن تو فاصله داشتیک بغل خاطره، صد بغض، هزار...

میخواهم در دنیای آرامش غیر درکی خودم غرق بشوم ،چشمانم را ببن...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط