my baby girl
my baby girl
Part:34
season:2
___________________________
که یهو جونگکوک از پشت با چوپ زد تو سر لونا و لونا بی هوش شد حالا میتونه با خیال راحت و بی سر صدا هر بلایی که دلش خواست سرش بیاره
جونگکوک بعد چندمین کتک زدن لونا با هر وسیله ای که دم دستش بود یع سطل پر از آب اورد و ریخت روی لونا و لونا کم کم چشماشو باز کرد
لونا: آخ سرم
جونگکوک صندلی لونا رو گرفت و کشید جلو میکرد نزدیک خودش کرد
جونگکوک: میخوای. برگردی پیش بابات؟ (پوزخند )
لونا: چرا اینکارو با من میکنی چرا نمیذاری برم تو که هرکاری گفتی انجام دادم
جونگکوک: میخواستی اعتماد نکنی
لونا: مگه بد کردم که اعتماد کردم تو به من قول دادی بزار برم(داد)
جونگکوک : هیس آروم باش مثل همه آدما توهم بعد اعتماد مجازات میشی
لونا: من به هیچ دردی نمیخورم ولم کن (گریه )
جونگکوک: اونکه درش شکی نیست . ولی من یکم باهات بعد میزارم بری
لونا:...
جونگکوک طناب دست و پای لدنا رو شل کرد و رفت بیرون و در رو قفل کرد
لونا: کجا میری در باز کن
لونا به هر زحمتی بود دست پاشو باز کرد و دوید سمت در و با مشت لگد کوبید به در زوری نداشت ولی تلاش خودشو میکرد
لونا: تروخدا در باز من آجوماااا کای لطفا در باز کنید) داد و گریه)
لونا: چرا این کارو با من میکنید من که به هیچ کدومتون بدی نکردم چرا اذیتم میکنید ولم کنید من فقط خواستم زندگی کنم اونم ازم گرفتید بسه ولم کنید (گریه)
ادامه دارد...
شرایط پارت بعد: ۱۵۰ کامنت ۱۰ بازنشر لایک؟هرچی بیشتر بهتر (اگر شرایط نرسه پارت بعدی در کار نیست با تشکر))
الان فقط تونستم یه پارت بنویسم ایشالا به حق پنج تن آل عبا پنجشنبه جمعه سنگ تموم میزارم:)
Part:34
season:2
___________________________
که یهو جونگکوک از پشت با چوپ زد تو سر لونا و لونا بی هوش شد حالا میتونه با خیال راحت و بی سر صدا هر بلایی که دلش خواست سرش بیاره
جونگکوک بعد چندمین کتک زدن لونا با هر وسیله ای که دم دستش بود یع سطل پر از آب اورد و ریخت روی لونا و لونا کم کم چشماشو باز کرد
لونا: آخ سرم
جونگکوک صندلی لونا رو گرفت و کشید جلو میکرد نزدیک خودش کرد
جونگکوک: میخوای. برگردی پیش بابات؟ (پوزخند )
لونا: چرا اینکارو با من میکنی چرا نمیذاری برم تو که هرکاری گفتی انجام دادم
جونگکوک: میخواستی اعتماد نکنی
لونا: مگه بد کردم که اعتماد کردم تو به من قول دادی بزار برم(داد)
جونگکوک : هیس آروم باش مثل همه آدما توهم بعد اعتماد مجازات میشی
لونا: من به هیچ دردی نمیخورم ولم کن (گریه )
جونگکوک: اونکه درش شکی نیست . ولی من یکم باهات بعد میزارم بری
لونا:...
جونگکوک طناب دست و پای لدنا رو شل کرد و رفت بیرون و در رو قفل کرد
لونا: کجا میری در باز کن
لونا به هر زحمتی بود دست پاشو باز کرد و دوید سمت در و با مشت لگد کوبید به در زوری نداشت ولی تلاش خودشو میکرد
لونا: تروخدا در باز من آجوماااا کای لطفا در باز کنید) داد و گریه)
لونا: چرا این کارو با من میکنید من که به هیچ کدومتون بدی نکردم چرا اذیتم میکنید ولم کنید من فقط خواستم زندگی کنم اونم ازم گرفتید بسه ولم کنید (گریه)
ادامه دارد...
شرایط پارت بعد: ۱۵۰ کامنت ۱۰ بازنشر لایک؟هرچی بیشتر بهتر (اگر شرایط نرسه پارت بعدی در کار نیست با تشکر))
الان فقط تونستم یه پارت بنویسم ایشالا به حق پنج تن آل عبا پنجشنبه جمعه سنگ تموم میزارم:)
- ۱۲.۰k
- ۱۰ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۶۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط