چو موی تو تداعی می کند گلهای قالی را

چو مویِ تو تداعی می کند گلهایِ قالی را
گلاب آگینه کرده دیده ات جامِ سفالی را

برایِ شوقِ دیدارت زدم فال و ندانستم
که یادت برملا سازد قرارِ احتمالی را

نشانی از تو می آید ز کویِ خانه یِ نوروز
تو با اندامِ موزونت بهاری ؛ این حوالی را . . .
ترنم هایِ گیسویِ تو ای بانویِ آذر فام
به سویت می کشد هردم غروبِ سبزِ شالی را

سلامم را تو پاسخ داده ایی جانا که می دانم
کسی قابل نمی داند سلامِ خشک و خالی را

اگر چه شورِ وصلِ تو برایِ من میسر نیست
مرا بس باشد هر لحظه وفایِ خوش خیالی را

مجید_محبعلی
دیدگاه ها (۵)

مـــــرا ببر آنجا که تا ابـــــــد باشـــی ...که من بدون ❤ ت...

💙 I just need one person To never give up on meJust one.من ف...

________شبیه آینه ای که به نور وابسته استدلم به هرم نفس های ...

* * * شب گذشته من و او چه خواب خوبی بوددر آن سیاهی شب آفتاب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط