چند پارتی ناهویا بچم 🥺
چند پارتی ناهویا بچم 🥺
ا.ت با صدایه آلارم گوشیش از خواب بیدار میشه و مثل همیشه میره به مدرسه
وی ا.ت
امروزم تموم شد
زنگ آخر رو میزنه *
ا.ت راهی خونه بود که چند نفر مزاحمش میشن
پسر ۱ : هی موش کوچولو کجا میری
ا.ت : به تو هیچ ربطی نداره
پسره ۲:نه این جوابی نبود که باید میدادی
اونا داشتن به ا.ت نزدیک میشدن که یک دفعه پسری میاد و همه شونو میزنن ا.ت همون جور خشک مونده بود اون پسر کوهپایه فرفری و صورتی داشت با لبخند
(ناهویا بچم 🥺)
پسره همه شونو میزنن
ا.ت : ت..تو کی هستی
ناهویا : هم سلام من ناهویام نمیخام اذیتت کنم
ا.ت : ب...باشه
ناهویا : من دیگه باید برم خداحافظ
و زود میره
ا.ت : اون کی بود نتونستم ازش تشکر کنم
پرش به فردا صبح *
ا.ت تو راه مدرسه همش به اون پسر فکر میکرد (عههههعه بچه منو میخای چی کار 😡)
صدایی از پشت سرش میاد
ناهویا: هه ا.ت چان تویی نگو که اینجا درس میخونی
ا.ت با تعجب برمیگرده و ناهویا رو میبینه
خب خب من از م گذاشتن براتون شکر گزاری باشید 😌
بچه خودمه 💖🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪
تا پارت بعد 🍀✨✨✨✨✨
ا.ت با صدایه آلارم گوشیش از خواب بیدار میشه و مثل همیشه میره به مدرسه
وی ا.ت
امروزم تموم شد
زنگ آخر رو میزنه *
ا.ت راهی خونه بود که چند نفر مزاحمش میشن
پسر ۱ : هی موش کوچولو کجا میری
ا.ت : به تو هیچ ربطی نداره
پسره ۲:نه این جوابی نبود که باید میدادی
اونا داشتن به ا.ت نزدیک میشدن که یک دفعه پسری میاد و همه شونو میزنن ا.ت همون جور خشک مونده بود اون پسر کوهپایه فرفری و صورتی داشت با لبخند
(ناهویا بچم 🥺)
پسره همه شونو میزنن
ا.ت : ت..تو کی هستی
ناهویا : هم سلام من ناهویام نمیخام اذیتت کنم
ا.ت : ب...باشه
ناهویا : من دیگه باید برم خداحافظ
و زود میره
ا.ت : اون کی بود نتونستم ازش تشکر کنم
پرش به فردا صبح *
ا.ت تو راه مدرسه همش به اون پسر فکر میکرد (عههههعه بچه منو میخای چی کار 😡)
صدایی از پشت سرش میاد
ناهویا: هه ا.ت چان تویی نگو که اینجا درس میخونی
ا.ت با تعجب برمیگرده و ناهویا رو میبینه
خب خب من از م گذاشتن براتون شکر گزاری باشید 😌
بچه خودمه 💖🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪🔪
تا پارت بعد 🍀✨✨✨✨✨
۱۵.۹k
۱۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.