HENTAI MURI KOYO
HENTAI :: MURI ♡ KOYO
موری کویو رو صدا میزنه تا بیاد به دفترش...
کویو : با من کاری داشتین ؟
موری : اوهوم.. لطفا بیا اینجا..
کویو رفت پشت میز موری و کنار صندلیه موری ایستاد موری یهو دست کویو رو گرفت و انداختش روی میز...
کویو : رئیس ؟
موری کفشا ، جوربا و گیره مو کویو رو در اورد و کیمونوش رو باز کرد جوری که رونای کویو کانلا مشخص بود بیشتر سینه هاش دیده میشد موهاش هم باز شده بود.
کویو : رئیس چیک...
تا خواست حرفی بزنه موری افتاد به جون لباش و میبوسیدش ، همزمان دستش رو میبرد پایین و گذاشت روی پهلوی کویو و فشار داد...
کویو : اوممممم..
موری میخواست ادامه بده که صدای در اومد از پشت در صدایی اومد و گفت : رینتارووووووو
موری سریع یه دستش زیر زانو کویو و اونیکی کمرش رو گرفت و بلندش کرد خم شد زیر میز...
موری : صدات در بیاد قبرتو میکنم !
کویو سرش رو تکون داد موری بلند شد و به الیس گفت بیاد تو...
الیس گفت : رینتارو ! شیرینی میخوام !
موری : به هیروتسو سان میگم ببرت شیرینی فروشی خوبه ؟
الیس خوشحال شد و تشکر کرد و رفت پیش هیروتسو همون موقع کویو از زیر میز در اومد و خواست فرار کنه که موره گرفتش تو بغلش...
کویو : موری...
موری : ساکت !
شروع کرد به بو کردن تمام بدن کویو و در اخر بلندش کرد و بردش سمت یه در که اخرای دفترش بود اون در میخورد به خونش... در رو باز کرد و کویو رو انداخت روی تخت و خیمه زد روش کیمونو کویو رو کامل در اورد و کامل ل!خ!تش کرد.
چون که موری روی کویو بود کویو نمیتونست کاری کنه و بدنش قفل کرده بود...
موری مشغول گاز گرفتن و بنفش کردن گردن کویو شد ، کویو ناله های ریزی میکرد موری محکم گردش رو گاز گرفت که کویو ناله بلندی کرد و گفت : موری.. بس کن..
موری رفت سمت گوشه کویو ولی چیزی توش نگفت فقط لاله گوشش رو گاز گرفت و گوشش رو لیسید و بعد بوسید..
کویو خیلی سرخ بود موری رفت پایین و یکی از سینه های کویو رو کرد تو دهنش و اون یکی رو تو مشتش میمالید...
کویو : اخ.. مورییییی !
موری لباساش رو در اورد و دستای کویو رو گرفت و برد پایین و به چیزش مالوند... دستای کویو رو 😅
کویو هم رنگ موهای قرمزش شد و موری با یه دستش دستای کویو رو ثابت همونجا نگه داشت و اون یکی دستش رو برد سمت اونجای کویو (بفهمین من دیگه نمیخوام اسم بیارم) و میمالید کویو پاهاش رو جمع کرد ولی موری همجنان براش میمالید...
نویسنده : انشالله هیچ کدوممون رو یکی مثل موری به فاک نده ، اثلا کسی ما رو به فاک نده ، آمین 🤲
بعد چند دقیقه دستای کویو رو زد کنار و واردش کرد و محکم تلنبه زد...
کویو : اهههههه.. بسه... خواهش.. میکنم
موری ضربه هاش رو سریع تر کرد و بعد ۳۰ دقیقه خون باکرگی کویو ریخ 😃
سر انجام بعد ۳ ساعت درد و ناله این ۲ بزرگوار کنار هم بع خواب فرو میروند...
صبح ::
کویو بیدار میشه و میبینه موری نیست دلش درد میکرد داد زد : موری...
موری کلشو عین مرغ از لای در اورد بیرون و گفت : جانم ؟
کویو : دلم درد میکنه *با لحن بچه
موری به کویو قرص میده و بعد کویومیره حموم....
از اون روز این ۲ تا یه رابطه مخفیانه رو شروع کردن..
پایان خوب 🫠🙃🙂
موری کویو رو صدا میزنه تا بیاد به دفترش...
کویو : با من کاری داشتین ؟
موری : اوهوم.. لطفا بیا اینجا..
کویو رفت پشت میز موری و کنار صندلیه موری ایستاد موری یهو دست کویو رو گرفت و انداختش روی میز...
کویو : رئیس ؟
موری کفشا ، جوربا و گیره مو کویو رو در اورد و کیمونوش رو باز کرد جوری که رونای کویو کانلا مشخص بود بیشتر سینه هاش دیده میشد موهاش هم باز شده بود.
کویو : رئیس چیک...
تا خواست حرفی بزنه موری افتاد به جون لباش و میبوسیدش ، همزمان دستش رو میبرد پایین و گذاشت روی پهلوی کویو و فشار داد...
کویو : اوممممم..
موری میخواست ادامه بده که صدای در اومد از پشت در صدایی اومد و گفت : رینتارووووووو
موری سریع یه دستش زیر زانو کویو و اونیکی کمرش رو گرفت و بلندش کرد خم شد زیر میز...
موری : صدات در بیاد قبرتو میکنم !
کویو سرش رو تکون داد موری بلند شد و به الیس گفت بیاد تو...
الیس گفت : رینتارو ! شیرینی میخوام !
موری : به هیروتسو سان میگم ببرت شیرینی فروشی خوبه ؟
الیس خوشحال شد و تشکر کرد و رفت پیش هیروتسو همون موقع کویو از زیر میز در اومد و خواست فرار کنه که موره گرفتش تو بغلش...
کویو : موری...
موری : ساکت !
شروع کرد به بو کردن تمام بدن کویو و در اخر بلندش کرد و بردش سمت یه در که اخرای دفترش بود اون در میخورد به خونش... در رو باز کرد و کویو رو انداخت روی تخت و خیمه زد روش کیمونو کویو رو کامل در اورد و کامل ل!خ!تش کرد.
چون که موری روی کویو بود کویو نمیتونست کاری کنه و بدنش قفل کرده بود...
موری مشغول گاز گرفتن و بنفش کردن گردن کویو شد ، کویو ناله های ریزی میکرد موری محکم گردش رو گاز گرفت که کویو ناله بلندی کرد و گفت : موری.. بس کن..
موری رفت سمت گوشه کویو ولی چیزی توش نگفت فقط لاله گوشش رو گاز گرفت و گوشش رو لیسید و بعد بوسید..
کویو خیلی سرخ بود موری رفت پایین و یکی از سینه های کویو رو کرد تو دهنش و اون یکی رو تو مشتش میمالید...
کویو : اخ.. مورییییی !
موری لباساش رو در اورد و دستای کویو رو گرفت و برد پایین و به چیزش مالوند... دستای کویو رو 😅
کویو هم رنگ موهای قرمزش شد و موری با یه دستش دستای کویو رو ثابت همونجا نگه داشت و اون یکی دستش رو برد سمت اونجای کویو (بفهمین من دیگه نمیخوام اسم بیارم) و میمالید کویو پاهاش رو جمع کرد ولی موری همجنان براش میمالید...
نویسنده : انشالله هیچ کدوممون رو یکی مثل موری به فاک نده ، اثلا کسی ما رو به فاک نده ، آمین 🤲
بعد چند دقیقه دستای کویو رو زد کنار و واردش کرد و محکم تلنبه زد...
کویو : اهههههه.. بسه... خواهش.. میکنم
موری ضربه هاش رو سریع تر کرد و بعد ۳۰ دقیقه خون باکرگی کویو ریخ 😃
سر انجام بعد ۳ ساعت درد و ناله این ۲ بزرگوار کنار هم بع خواب فرو میروند...
صبح ::
کویو بیدار میشه و میبینه موری نیست دلش درد میکرد داد زد : موری...
موری کلشو عین مرغ از لای در اورد بیرون و گفت : جانم ؟
کویو : دلم درد میکنه *با لحن بچه
موری به کویو قرص میده و بعد کویومیره حموم....
از اون روز این ۲ تا یه رابطه مخفیانه رو شروع کردن..
پایان خوب 🫠🙃🙂
- ۶.۷k
- ۰۸ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط