زیاد تعجب نکن همه اولش که منو میبینن بهم میگن اقا جنه د

-زیاد تعجب نکن همه اولش که منو میبینن بهم میگن اقا جنه😄 در ضمن نگفتی رادوین چراتورو راودین صدا کنه؟؟؟؟
رادوین گفت
-خب خودش دوست داره به من چه؟
-عه عه....مگه خودت همین الان نگفتی رادوین صدات کنم؟؟؟؟
نگام کردو زد زیر خنده....فک کنم خیطی بار اوردم یه ذره قرمز شدمو گفتم
-یعنی....یعنی.....خب خودتون گفتید که من داداش رادوین صداتون کنم
دوباره به خندش ادامه داد این دفعه رادمانم باهاش خندید که گفت
-اره من گفتم........الانم میگم راحت باش
رادمان-پس منم رادمان صدا کن
-نمیشه....نمیشه شما رو رادمان صدا کنم
رادمان-یه سوال.....وجدانا.....من چندتام؟
-یعنی چی؟😳
رادمان-اخه فعلات..دوم شخص جمعه.....من که بیشتر ازدوتا نیستم ...هستم؟
خندیدم
-خب نه....
رادمان-پس بگو...رادمان.....فعلاتم به جای دوم شخصه جمع....بکن دوم شخص فرد
-اخه روم نمیشه
دستشو زد به کمرشو گفت
-چطور به رادوین گفتی؟
از ژستی که گرفته بود خندم گرفت شبیه ژست زنا بودولی خندمو خوردموگفتم
-خب سعی میکنم بگم
عین بچه های سمج گفت
-نخیر همین الان بگو
برای اینکه از دستش خلاص بشم گفتم
-باشه ....رادمان رادمان رادمان ....خوب شد؟
زد زیرخنده و گفت
-اره...خوب هیچی.....عاااااااااااالی شد
بعد همه خندیدیم که عمو صالح بلند داد زد
-بیاین بچه هااااا...غذا حاضره
خواستم بلندشم که رادوینو رادمان دویدن سمت اشپزخونه خندیدم...انگار بچه های دوسالن...بلند شدمو رفتم سمت میز ناهار خوری
وقتی رفتم دیدم همه نشستن...ولی هیچکی غذا نکشیده نشستم جفت خاله شادی گفتم
-چرا چیزی نکشیدین؟
رادوین جواب داد
-چون مامان خانم اعتقاد دارن همه باید هنگام صبحانه ناهار و شام حضور داشته باشن اگه کسی...حتی یه نفرم نباشه نمیزاره کسی غذا بخوره
#در_حریم_تو
کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی دارد💜
دوستان لطفا نظراتتونو درباره رمان بگید ممنون از لطف ومحبت شما😄