زندگی احساسی من
#زندگی_احساسی_من
#part_11
جولیا:[گند زدم یعنی منو دیده]
استاد هندرسون: خانم جولیا باید صحبت کنیم
جولیا: چشم
استاد هندرسون: برای چی سنگ رو پرت کردی
جولیا: استاد هندرسون من میخواستم اونا رو بندازم داخل اب که دامیان اومد جلو
استاد هندرسون: میدونی که اگه دروغ بگی بهت تونیتروس میدم ولی کار بدی کردی پس بخاطرش 3 رعد تونیتروس میگیری
جولیا: س.. سه رعد [ گند زدم واقعا هم گند زدم]
از اون ور پیش انیا و بکی
بکی: انیا تو حالت خوبه چیشد
انیا زد زیر گریه و گفت
انیا: همش تغصیر انیا پسر دوم پشتش زخمی شد چون از انیا محافظت کرد
بکی: اشکالی نداره میریم پیشش
انیا و بکی رفتن پیش پرستار و دیدن پرستار داره کمر دامیان رو تمیز میکنه
بکی: ببینم حالت خوبه
انیا: پسر دوم خوبی
امیل و ایون: دامیان ساما حاتون خوبه همش تغصیر این کله صورتی خوکی هست
دامیان: اهای کسی از شما نظر خواست حق ندارین باهاش اینطوری حرف بزنی حالا هم گمشو
امیل و ایون: های
امیل و ایون رفتن و انیا دوباره زد زیر گریه
انیا: معذرت میخوام به خاطر من ایجوری شدی
دامیان سرخ شد و گفت
دامیان: میگو اشکالی نداره
پرستار: ببخشید ولی من کار دارم خانم کوچولو تو میتونی کمکش کنی
دامیان سرخ شد: چییی
انیا: های انیا انجام میده
بکی: منم کمک میکنم
دامیان بیشتر سرخ شد و تبدیل به گوجه شده بود
پرستار: ممنون
اینم از این پارت جدید هر وقت حال داشتم پارت بعد رو مینویسم
#انیا #دامیان #بکی #امیل #ایون #یور #لوید #یوری #ملیندا #داناوان #دمتریوس #خانواده_جاسوس #spy_x_family
#part_11
جولیا:[گند زدم یعنی منو دیده]
استاد هندرسون: خانم جولیا باید صحبت کنیم
جولیا: چشم
استاد هندرسون: برای چی سنگ رو پرت کردی
جولیا: استاد هندرسون من میخواستم اونا رو بندازم داخل اب که دامیان اومد جلو
استاد هندرسون: میدونی که اگه دروغ بگی بهت تونیتروس میدم ولی کار بدی کردی پس بخاطرش 3 رعد تونیتروس میگیری
جولیا: س.. سه رعد [ گند زدم واقعا هم گند زدم]
از اون ور پیش انیا و بکی
بکی: انیا تو حالت خوبه چیشد
انیا زد زیر گریه و گفت
انیا: همش تغصیر انیا پسر دوم پشتش زخمی شد چون از انیا محافظت کرد
بکی: اشکالی نداره میریم پیشش
انیا و بکی رفتن پیش پرستار و دیدن پرستار داره کمر دامیان رو تمیز میکنه
بکی: ببینم حالت خوبه
انیا: پسر دوم خوبی
امیل و ایون: دامیان ساما حاتون خوبه همش تغصیر این کله صورتی خوکی هست
دامیان: اهای کسی از شما نظر خواست حق ندارین باهاش اینطوری حرف بزنی حالا هم گمشو
امیل و ایون: های
امیل و ایون رفتن و انیا دوباره زد زیر گریه
انیا: معذرت میخوام به خاطر من ایجوری شدی
دامیان سرخ شد و گفت
دامیان: میگو اشکالی نداره
پرستار: ببخشید ولی من کار دارم خانم کوچولو تو میتونی کمکش کنی
دامیان سرخ شد: چییی
انیا: های انیا انجام میده
بکی: منم کمک میکنم
دامیان بیشتر سرخ شد و تبدیل به گوجه شده بود
پرستار: ممنون
اینم از این پارت جدید هر وقت حال داشتم پارت بعد رو مینویسم
#انیا #دامیان #بکی #امیل #ایون #یور #لوید #یوری #ملیندا #داناوان #دمتریوس #خانواده_جاسوس #spy_x_family
۶.۷k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.