زندگیاحساسیمن

#زندگی_احساسی_من
#part10
دامیان:[ یعنی اینقدر باهاش بد بودم ناراحتش کردم]

انیا:[چی پسر دوم اینجا بود یعنی حرف های آنیا رو شنید شانس اوردم از معموریت نگفتم]

دامیان بلند میشه میره سمت انیا با اینکه سرخ بود اما بازم گفت

دامیان: میگو میخوای با هم امروز رو وقت بگذرونیم

(دوستان جولیا تمام مدت حواسش به بوده که انیا نزدیک دامیان نشه)

انیا: با انیا

دامیان: اره با تو

انیا: باشه بریم

جولیا:[یعنی چی یعنی اون دوتا باهم امکان نداره نمیزارم]

انیا دامیان با هم رفتن سمت ابشار که انیا دامیان رو خیس کرد و دامیان هم داد زد

دامیان: معلوم هست چیکار میکنی هوا ابریه

انیا: خخخخ بیا خوش بگذرونیم کی به بارون اهمیت میده

جولیا [نمیزارم نمیزارم اون دختره عوضی بدرد نخور میگو کله خوکی نمیزارم]

انیا به خاطر احساسات جولیا حالش بد میشه و وقتی خواست بیفته داخل اب دامیان گرفتش جولیا هم عصبی شد و چند سنگ بزرگ برداشت و پرتش کرد سمت انیا و دامیان رفت جلو و سنگ ها بر خورد کرد با انیا

انیا: پسر دوم خوبی؟!

دامیان: اره ای خوبم

انیا: (눈_눈) دروغ گو بیا بریم پیش پرستار

وقتی خواستن برن استاد هندرسون اومد و گفت

استاد هندرسون: حالت خوبه دزموند

دامیان: ای اره

جولیا: دامیان خوبی اههههه استاد پشت دامیان همش خونه

استاد هندرسون وقتی خون رو دید دامیان رو بلند کرد و برو پیش پرستار انیا هم عصبی بود هم ناراحت

انیا (▼へ▼メ) : کار تو بود جولیا عوضی

جولیا: عوضی خودتی دفعه دیگه به دامیان نزدیک بشی من میدونم و تو (▼へ▼メ)

انیا: هیچ کاری نمیکنی از این به بعد بیشتر نزدیکش میشم

جولیا یه سیلی زد تو گوش انیا که بکی و استاد هندرسون اومدن

بکی: عوضی چرا زدیش بدرد نخور احمق ببینم زور بهت داره اون دوتا نزدیک همن

استاد هندرسون: خانم بلک بل لطفا اروم و درست صحبت کنید خودم رسیدگی میکنم

جولیا:......

اینم از این پارت برای پارت بعد 10 لایک دیگه

#انیا #دامیان #بکی #امیل #ایون #یور #لوید #یوری #ملیندا #داناوان #دمیتریوس #خانواده_جاسوس #spy_x_family
دیدگاه ها (۱۰)

خوانندگی هاشیرا های مرد#گیو_تومیوکا #سانمی_شینازوگاوا #ایگور...

#زندگی_احساسی_من#part_11 جولیا:[گند زدم یعنی منو دیده] استاد...

#زندگی_احساسی_من #part_9دامیان:[ شما ها همو دوست دارید][لعنت...

گیو وسانمی روبه دم میتسوری و ایگورو توجه نکنید#هاشیرا #میتسو...

#زندگی_احساسی_من #part20موقعیت فردا صبح داخل اتوبوسانیا « ا...

#زندگی_احساسی_من#part21انیا وارد خونه شد انیا:« انیا برگشت خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط