رو به آیینه می ایستم

رو به آیینه می ایستم
لبخند میزنم به خودم...
به چشم هایم خیره می شوم...
چشم هایی که اگر غرق در ان بشوی میفهمی که درد دارد...
دوباره لبخند میزنم و اینبار مو هایم را شانه میزنم...
مو هایم بیشتر از پیش پریشان است و حالت غمگینی به خود گرفته است...
آیینه همیشه مرا اینطور نشان نمی داد اما این بار رخ واقعی مرا نمایان کرد...
دردی در چشم هایم...
پریشانی در مو هایم...
تلخی در لبخندم...
دیدگاه ها (۳)

در میان #آغوش تو می توان تا کهکشان پرواز کردوقتی از #تبسم شی...

وقتی می‌شود دقایق عمرت را با آدم‌های خوب بگذرانی، چرا باید ل...

زندگی را طعم لب های تو گیرا می کندعطر یاد تو دلم را غرق رویا...

تقدیم بانثار عشق خدمتِ جانانم:❤🌹زندگی را طعم لب های تو گیرا ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط