پارت هفدهم
#پارت_هفدهم
طاها:از حموم در امدم
لباسامو پوشیدم و رفتم رو تخت دراز کشیدم که دیدم رها خوابه ولی احساس کردم خودشو زده به خواب بخاطر همین یهویی دلم خواست یکمی
کرم بریزم یه فکری به سرم زد رها که رفته بود گوشه ی تخت دستامو دور کمرش حلقه کردم و کشیدم سمت خودم که یهو چشماشو باز کرد و گفت
رها:خودمو زدم به خواب که یهو دستای یکی دور کمرم حلقه شد دیدم طاهاست بهش گفتم چیکار میکنی؟؟؟
طاها:عشق وحال مشکلی داره؟؟
رها:طاها چرا اینقدر اذیتم میکنی(بغض)
طاها:من مگه اذیتت کردم تا حالا؟؟
رها:یعنی نکردی دیگه میخای چه بلایی سرم بیاری؟؟؟
طاها:هنوز اذیت کردنم
شروع نشده خانوم کوچولو
اینا فقط عادت های عادی منه میخای اذیتت کنم ببینی اذیت کردن چه شکلی؟؟
رها:نه نمیخام
طاها: خب
رها:حالا میشه دستتو از دور کمرم بکشی کنار
طاها:نخیر
رها: گفت نه و حتی دستاشو
محکم تر دور کمرم حلقه کرد و منو به خودش چسبوند
که صورتامون فاصله ی زیادی نداشت با یه تکون راحت لبامون به هم میخورد بعد نمیدونم چی شد که یهو طاها عصبانی شد و ...
لایک❤کامنت✉فراموش نشه😘😘😍
طاها:از حموم در امدم
لباسامو پوشیدم و رفتم رو تخت دراز کشیدم که دیدم رها خوابه ولی احساس کردم خودشو زده به خواب بخاطر همین یهویی دلم خواست یکمی
کرم بریزم یه فکری به سرم زد رها که رفته بود گوشه ی تخت دستامو دور کمرش حلقه کردم و کشیدم سمت خودم که یهو چشماشو باز کرد و گفت
رها:خودمو زدم به خواب که یهو دستای یکی دور کمرم حلقه شد دیدم طاهاست بهش گفتم چیکار میکنی؟؟؟
طاها:عشق وحال مشکلی داره؟؟
رها:طاها چرا اینقدر اذیتم میکنی(بغض)
طاها:من مگه اذیتت کردم تا حالا؟؟
رها:یعنی نکردی دیگه میخای چه بلایی سرم بیاری؟؟؟
طاها:هنوز اذیت کردنم
شروع نشده خانوم کوچولو
اینا فقط عادت های عادی منه میخای اذیتت کنم ببینی اذیت کردن چه شکلی؟؟
رها:نه نمیخام
طاها: خب
رها:حالا میشه دستتو از دور کمرم بکشی کنار
طاها:نخیر
رها: گفت نه و حتی دستاشو
محکم تر دور کمرم حلقه کرد و منو به خودش چسبوند
که صورتامون فاصله ی زیادی نداشت با یه تکون راحت لبامون به هم میخورد بعد نمیدونم چی شد که یهو طاها عصبانی شد و ...
لایک❤کامنت✉فراموش نشه😘😘😍
۱۸.۹k
۱۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.