هرزه خانه ارباب
#هرزه_خانه_ارباب
part: 25 اخرین پارت:)))))
ات: بلاخره رفتیم بخابیم
نگاهی ب صورت پفکی جیمین کردم اصن باورم نمیشد اون هم زمان با کیوت بودنش میتونه ی ارباب خشن بلشه ک همه براش تا کمر خم میشن اوهههه جالبه
لباسامو عوض کردم و ب سمت تخت دونفره مون رفتم
کنار هم دراز کشیدیم
جیمین: ات بوی تنت داره دیوونم میکنه
ات:.....
ات: جیمین شی میشه فردا برم سمت محل کارم و خونم؟
جیمین: خب برمیگردی؟
ات: قول میدم
جیمین: باشه برو ولی من منتظرتم
(جیمین)
از خاب پا شدم ات نبود هرچی گشتم نبود نگران شدم ولی باز هم رفتم قهوه درست کردم بخورم
(ات)
صبح زود اومدم سمت خونه تا رسیدم درو قفل کردم و همه درو پنجره هارو بستم
تمام خس نگراتی و ترس وجودمو گرفته بود و و بدم میلرزید ینی اونا دنبالمن؟ فقط منتظر ی چیز بودم
اره
کسی ک تمام قلبمو تسخیر کرده بود بیادو نجاتم بده:)
پایاننننن
یوهاهاااا🗿🗿🔪
part: 25 اخرین پارت:)))))
ات: بلاخره رفتیم بخابیم
نگاهی ب صورت پفکی جیمین کردم اصن باورم نمیشد اون هم زمان با کیوت بودنش میتونه ی ارباب خشن بلشه ک همه براش تا کمر خم میشن اوهههه جالبه
لباسامو عوض کردم و ب سمت تخت دونفره مون رفتم
کنار هم دراز کشیدیم
جیمین: ات بوی تنت داره دیوونم میکنه
ات:.....
ات: جیمین شی میشه فردا برم سمت محل کارم و خونم؟
جیمین: خب برمیگردی؟
ات: قول میدم
جیمین: باشه برو ولی من منتظرتم
(جیمین)
از خاب پا شدم ات نبود هرچی گشتم نبود نگران شدم ولی باز هم رفتم قهوه درست کردم بخورم
(ات)
صبح زود اومدم سمت خونه تا رسیدم درو قفل کردم و همه درو پنجره هارو بستم
تمام خس نگراتی و ترس وجودمو گرفته بود و و بدم میلرزید ینی اونا دنبالمن؟ فقط منتظر ی چیز بودم
اره
کسی ک تمام قلبمو تسخیر کرده بود بیادو نجاتم بده:)
پایاننننن
یوهاهاااا🗿🗿🔪
۱۳.۴k
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.