صبر تلخم گر بر و باری نداد

صبرِ تلخم گر بر و باری نداد
هرگزم انـدوهِ نومیـدی مباد

پاره پاره از تنِ خود می بُرم
آبی از خونِ دلِ خود میخورم

من درین بازی چه بردم؟باختم!
داشتم لعلِ دلی، انداختم ...

باختم، اما همی بُرد من است
بازیی زین دست در خوردِ من است

زندگانی چیست؟ پُر بالا و پست
راست همچون سرگذشتِ یوسف است

از دو پیـراهن بلا آمد پدید
راحت از پیراهنِ سوم رسید

گر چنین خون میرود از گُرده‌ام
دشنه‌ی دشنامِ دشمن خورده‌ام

#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۱)

یکی باشه ، ندونی از کجا اومده ، ندونی اسمش چیه ، اما بیاد بغ...

پیکی فاکینگ بلایندرز.

رک بگویم! از همه رنجیده ام!از غریب و آشنا ترسیده امبا مرام و...

ادما جوری شدن که انگار هر کی بیشتر بد باشه و اخلاقا و رفتارا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط