رک بگویم از همه رنجیده ام

رک بگویم! از همه رنجیده ام!
از غریب و آشنا ترسیده ام

با مرام و معرفت بیگانه اند
من به هر سازی که شد رقصیده ام

در زمستانِ سکوتم بارها
با نگاه سردتان لرزیده ام

سالها از بس که خوش بین بوده ام
هر کلاغی را کبوتر دیده ام

وزن احساس شما را بارها
با ترازوی خودم سنجیده ام

من شما را بارها و بارها
لا به لای هر دعا بخشیده ام
#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۳)

صبرِ تلخم گر بر و باری ندادهرگزم انـدوهِ نومیـدی مبادپاره پا...

یکی باشه ، ندونی از کجا اومده ، ندونی اسمش چیه ، اما بیاد بغ...

ادما جوری شدن که انگار هر کی بیشتر بد باشه و اخلاقا و رفتارا...

داشتم فکر میکردم یه آدم چقدر میتونه بد باشه و بدون هیچ دلیلی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط