پارت۲
ویو ات
سوار ماشین شدم و رفتم خونه
رفتم یک دوش ۱۰ مینی گرفتم به اجوما گفتم برام نودل درست کنه لباسام رو عوض کردم یکم میکاپ کردم و رفتم پایین سوار ماشین شدم و به لوکیشنی که پدرم گفت رفتم
وارد عمارت جئون ها شدم
نگهبان: اسم رمز
* ........
نگهبان: بفرمایید خانم پارک از این سمت
وارد عمارت شدم رفتم داخل که خدمتکاره بهم اشاره کرد که دنبالش برم وارد سالن شدم دیدم همه نشستن
*سلام (سرد)
& معرفی میکنم دخترم پارک ات
# سلام دخترم
* " چرا گفت دخترم ؟ "
/سلام
* تو همون ک
/ آره انگار تو هم همونی
& شما همو میشناسید؟
فلش بک به ساعت ۶
*داشتم میرفتم خونه فشار و استرس قرار داد داشت دیوونه ام میکرد اصلا حواسم به اطرف نبود وایسادم سرمو روی فرمون گذاشتم و به اتفاق های اخیر فکر میکردم با صدایی که به شیشه ی ماشین میخورد به خودم اومدم سرمو بالا آوردم که دیدم یه مرد به جلو اشاره میکنه بله ماشینش رو ترکونده بودم پیاده شدم
ناشناس :خانم حواست کجاست متوجه ای چه گندی زدی؟(خیلی جدی و با داد)
* متاسفم حالم خوب نبود من خسارت رو پرداخت میکنم
مرده به گوشیش نگاه کرد
ناشناس : داره دیرم میشه مهم نیست این شماره ام بعدا زنگ بزن برای خسارت
حالت اوکیه؟
* "نه به دعواش نه به اینکه حالمو میپرسه "
بله ممنون
پایان فلش بک
/ بله اتفاقی امروز ایشون به ماشینم زدن
# اها همون لیدی که گفتی ایشونن؟
/بله
* خب اگه بحث قراره سر این من مزاحمتون نمیشم چون کاملا در جریان اتفاق هستم
#نه دخترم بفرمایید بشینید راستش فکر کنم در جریان اتفاق های اخیر باشی
*کدوم جریان؟
#جناب لوولین (اسم یکی از مانهوا هایی که ادمین خونده😐) بهش نگفتید ؟؟
& ات اگر یادت باشه من و آقای جئون دشمن خ.ونی هم بودیم اما خوب بخاطر شکست دادن دشمن بزرگترمون" جانگ هوسوک" قراره شریک هم بشیم
ات: خب به من چه ربط داره؟؟
خمارییییی
تاشب میذارم
میخوام شرط بذارم
عمارت (اسلاید ۳و۲)
لباس ات(اسلاید ۴)
لباس جونگ کوک (اسلاید۵)
سوار ماشین شدم و رفتم خونه
رفتم یک دوش ۱۰ مینی گرفتم به اجوما گفتم برام نودل درست کنه لباسام رو عوض کردم یکم میکاپ کردم و رفتم پایین سوار ماشین شدم و به لوکیشنی که پدرم گفت رفتم
وارد عمارت جئون ها شدم
نگهبان: اسم رمز
* ........
نگهبان: بفرمایید خانم پارک از این سمت
وارد عمارت شدم رفتم داخل که خدمتکاره بهم اشاره کرد که دنبالش برم وارد سالن شدم دیدم همه نشستن
*سلام (سرد)
& معرفی میکنم دخترم پارک ات
# سلام دخترم
* " چرا گفت دخترم ؟ "
/سلام
* تو همون ک
/ آره انگار تو هم همونی
& شما همو میشناسید؟
فلش بک به ساعت ۶
*داشتم میرفتم خونه فشار و استرس قرار داد داشت دیوونه ام میکرد اصلا حواسم به اطرف نبود وایسادم سرمو روی فرمون گذاشتم و به اتفاق های اخیر فکر میکردم با صدایی که به شیشه ی ماشین میخورد به خودم اومدم سرمو بالا آوردم که دیدم یه مرد به جلو اشاره میکنه بله ماشینش رو ترکونده بودم پیاده شدم
ناشناس :خانم حواست کجاست متوجه ای چه گندی زدی؟(خیلی جدی و با داد)
* متاسفم حالم خوب نبود من خسارت رو پرداخت میکنم
مرده به گوشیش نگاه کرد
ناشناس : داره دیرم میشه مهم نیست این شماره ام بعدا زنگ بزن برای خسارت
حالت اوکیه؟
* "نه به دعواش نه به اینکه حالمو میپرسه "
بله ممنون
پایان فلش بک
/ بله اتفاقی امروز ایشون به ماشینم زدن
# اها همون لیدی که گفتی ایشونن؟
/بله
* خب اگه بحث قراره سر این من مزاحمتون نمیشم چون کاملا در جریان اتفاق هستم
#نه دخترم بفرمایید بشینید راستش فکر کنم در جریان اتفاق های اخیر باشی
*کدوم جریان؟
#جناب لوولین (اسم یکی از مانهوا هایی که ادمین خونده😐) بهش نگفتید ؟؟
& ات اگر یادت باشه من و آقای جئون دشمن خ.ونی هم بودیم اما خوب بخاطر شکست دادن دشمن بزرگترمون" جانگ هوسوک" قراره شریک هم بشیم
ات: خب به من چه ربط داره؟؟
خمارییییی
تاشب میذارم
میخوام شرط بذارم
عمارت (اسلاید ۳و۲)
لباس ات(اسلاید ۴)
لباس جونگ کوک (اسلاید۵)
۳.۹k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.