حاجی بود و یک ماشین سمند

🌺 حاجی بود و یک ماشین سمند!
حاضر نبود ماشین را عوض کند، قبول نمی کرد دورش را محافظ زیاد بگیرد و یک جمله هم داشت:
-من رو از مردم جدا نکنید!

🌺مردمی که گاهی پشت چراغ قرمز سرشان را که می چرخاندند؛ با ناباروری صورت حاج قاسم را می دیدند که ساکت و ساده نشسته است در سمندی و منتظر است تا چراغ سبز شود!
و البته لبخند گرم حاج قاسم نثارشان میشد.

🌺ما احتیاط می کردیم و حاجی دوباره تذکر می داد:
-این قدر دنبال من آدم جمع می کنی برای چیه؟
می دونی سه مرتبه هواپیماهای اسراییلی من رو تعقیب کردن و نتونستی من رو زنده بگیرن!

🌺مسئولیتش باعث نمی شد تا مرامش تغییر کند، همان قدر که ساده بود شجاع و حق گو هم بود.
همان قدر که محبوب بود مقابل امامش متواضع بود. همان قدر که در کارش مهارت داشت، در مقابل مردم خاکی بود.

#حاج_قاسم۲
#حاج_قاسم
#بریده_کتاب
✅پاتوق کتاب شهید زینب کمایی
@maghar98
دیدگاه ها (۱)

🌺بدن حاجی دردمند از جبهه ها و رزم هایش بود‌‌.زخم هایی که یاد...

🌴یکی از دوستانم توی سردخانه کار میکند. شاید حسین را برده اند...

🌺 طی گفت‌وگوها قرار شد که گروهی از اشرار بیایند اسلحه هایشان...

مبانی رشد در هفت سال اول🧸⚘۱۲🌹تنبیه.🕊برای بچه ها هرچیز که لذت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط