Part100
#Part100
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
_ زود برگرد پیشم سام، تورو خدا به من و مامانت فکر کن، خواهش میکنم اگه نمیتونی و درست نمیشه بکن این دندون لق رو ، هیچ وقت این حرف رو نزدم چون خواستم به عشق زندگیت برسی ولی صدای الانت نشون میده چه خبره، داداش این همه دختر دورو برت ریختند فقط منتظر یه اشاره از سمت تو هستند وی تو حتی انگشتت به یکی شون هم نخورده، همه چیزو بر خودت حرام کردی تا تمام لذت ها رو با شیرینت تجربه کنی ولی حق تو این صدای گرفته و این دادت با صدای خش دارت نیست، بیا خونه با هم درستش میکنیم
سام جوابش رو نداد
یه لحظه که برگشتم سمتش تا بهش نگاه کنم با دیدن خونی که داشت از دماغش فوران میکرد جیغی کشیدم
ترسیدم، یه چیزیش بشه گوشی هم از اون طرف قطع شده بود
اروم دستم رو گذاشتم رو بازوش و تکونش دادم
_ پسر؟
تکونش دادم
_ هی ببینم خوبی؟
برگشت سمتم و از داشبرد دستمال برداشت
و گرفت جلو بینیش و دوتا انگشتش رو رو استخون دماغش نگه داشت
استرس گرفته بودم،
اگه حرفهای اون دختره راست باشه و من از خیلی چیزا خبر نداشته باشم چی؟
بهش گفتم بره بمیره! اگه مثل فیلمها بره بمیره بعد یه نامه برام جا بذاره و تمام حقیقت ها رو توش نوشته باشه بعد من مثل چی پشیمون بشم چی؟
مگه من همیشه یه عشق اسطوره ای در حد لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد نمیخواستم؟
شنیدن حرفهای این دختر پشت خطی برام خیلی گرون تموم شد
رفته بودم تو فکر و خیره خیره به مرد عجیب غریب رو بروم نگاه میکردم!
تو کی هستی؟
چی میخوای از من؟
#آدمای_شرطی
🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸 🍃 🌸
_ زود برگرد پیشم سام، تورو خدا به من و مامانت فکر کن، خواهش میکنم اگه نمیتونی و درست نمیشه بکن این دندون لق رو ، هیچ وقت این حرف رو نزدم چون خواستم به عشق زندگیت برسی ولی صدای الانت نشون میده چه خبره، داداش این همه دختر دورو برت ریختند فقط منتظر یه اشاره از سمت تو هستند وی تو حتی انگشتت به یکی شون هم نخورده، همه چیزو بر خودت حرام کردی تا تمام لذت ها رو با شیرینت تجربه کنی ولی حق تو این صدای گرفته و این دادت با صدای خش دارت نیست، بیا خونه با هم درستش میکنیم
سام جوابش رو نداد
یه لحظه که برگشتم سمتش تا بهش نگاه کنم با دیدن خونی که داشت از دماغش فوران میکرد جیغی کشیدم
ترسیدم، یه چیزیش بشه گوشی هم از اون طرف قطع شده بود
اروم دستم رو گذاشتم رو بازوش و تکونش دادم
_ پسر؟
تکونش دادم
_ هی ببینم خوبی؟
برگشت سمتم و از داشبرد دستمال برداشت
و گرفت جلو بینیش و دوتا انگشتش رو رو استخون دماغش نگه داشت
استرس گرفته بودم،
اگه حرفهای اون دختره راست باشه و من از خیلی چیزا خبر نداشته باشم چی؟
بهش گفتم بره بمیره! اگه مثل فیلمها بره بمیره بعد یه نامه برام جا بذاره و تمام حقیقت ها رو توش نوشته باشه بعد من مثل چی پشیمون بشم چی؟
مگه من همیشه یه عشق اسطوره ای در حد لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد نمیخواستم؟
شنیدن حرفهای این دختر پشت خطی برام خیلی گرون تموم شد
رفته بودم تو فکر و خیره خیره به مرد عجیب غریب رو بروم نگاه میکردم!
تو کی هستی؟
چی میخوای از من؟
۲.۴k
۲۵ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.