نه در این بی کسی ام بوی کسی می آید

نه در این بی کسی ام بوی کسی می آید
نـه در ایـــن بــی‌نفسی همنفــسی می آید

نه در ایــن خانـه‌ی  ویرانه  کسی پای نهاد
نــه بــه فـــریــاد دل خستـــه کسی می آید

نه از این راه غبـاری که‌کسی در راه است
نـــه  از  آن دور  صـــدای  جـــرسی می آید

چه‌کسی بود چنین دسته گلی داد به آب؟
کاین چنین بر سر هر مــوج خسی می آید

دردم این است که فریاد رسی نیست مرا
هـــر دم  از  راه  کسـی بــا  قفسی می آید

نفس تنگ و دل تنگ و در این تنگ قفس
جان  به لب  می‌رســدم  تا  نفسی می آید

تا که سیمرغ به قاب قفسی در بند است
بـــال بر هم  زدن از  هــر  مگسی  می آید

بی‌سبب نیست که سار از سر آن شاخه پرید
چشم  بگشـــای  کـــه  تیـــغ  هـــرسی  می آید

نیمه شب  بلبل بیدار به من گفت : بخواب
بـــاورم  نیست  کـــه  فـــریــــادرسی  می آیــد

#ستایش_قلب_سربی
#عاشقانه
#دلتنگی
دیدگاه ها (۰)

تــمــام چــیــزے ڪــه بــایــداز زنــدگــے آمــوخــتــتــنـ...

خیلی مهمه که یاد بگیری چه جوری به تنهاییهم خوب باشی.باید یاد...

«می‌خزم در لابه‌لای کلماتمی‌خواهم در تاریخرسم زنی باشمکه موه...

هرچه ڪردے بادل زردم..نوشتم بیخیال...گفته بودے بر نمیگردم.. ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط