میگذشت از کوچه ما دورهگرد داد میزد کهنه قالی میخرم د

می‌گذشت از کوچه ما دوره‌گرد/ داد می‌زد کهنه قالی می‌خرم دست دوم جنس عالی می‌خرم؟ کاسه و ظرف سفالی می‌خرم/ گر نداری کوزه خالی می‌خرم/ اشک در چشمان بابا حلقه زد/ عاقبت آهی کشید بغضش شکست/ اول ماه است نان در سفره نیست/ ای خدا شکرت ولی این زندگی‌ست/ خواهرم بی‌روسری بیرون دوید/ گفت آقا سفره خالی می‌خری!
دیدگاه ها (۳)

میشه پرنده باشی اما رها نباشی میشه دلت بگیره اسیر غصه ها شی ...

مادر سلام مادر سلام، مادر شرمنده ات هستم میدانی چرا؟ برای ای...

گفتگوی مداد و پاکن مداد : متاسفم پاك کن : چرا ؟ تو هیچ کار ...

📗 عموی بابا عموی بابا که مُرد وسط یک مهمانی خانوادگی داشتیم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط