هلو گایز با یه تک پارتی اومدم ( درخواستی )
هلو گایز با یه تک پارتی اومدم ( درخواستی )
ویو ا/ت :
+ با آلارم گوشیم بلند شدم و کنارمو نگاه کردم دیدم مثل همیشه جیمین نیست
این روزا شبا خیلی دیر میاد میگه کارا خیلی زیاده و منم میدونم کاراش زیاده ولی منم آدمم اصلا منو آدم حساب نمیکنه امشب باید این مسئله رو تموم کنم ...!
+ رفتم دستشویی و کارای لازم رو کردم و رفتم نوتلا رو برداشتم و جلو تلویزیون نشستم و شروع کردم به خوردن نوتلام
* ۶ عصر
+ ساعت ۶ شده بود و منم داشتم درس میخوندم و تصمیم گرفتم یه زنگ بهش بزنم شاید جواب داد
+ بووووق....بوووق.....بووووق......
+ هوووف بازم جواب نمیده
ویو جیمین :
_ این روزا خیلی سرم شلوغه و کمپانی خیلی داره بهم فشار میاره واقعا دیگه نمیتونم تحمل کنم از این ورم ا/ت همش داره بهم گیر میده و این باعث عصبانیتم میشه
_ وسط تمرین بودیم دیدم داره گوشیم زنگ میخوره وقتی دیدم ا/ت خواستم جواب بدم ولی رقصنده گفت که نرم
ویو ا/ت :
+ به درک جواب نده
شروع کردم ادامه درسمو خودمو تصمیم گرفتم که به هیچی فکر نکنم...
*ساعت ۱۰ و نیم
+ درسام تموم شده بود و رفتم یه دوش گرفتم و اومدم موهامو خشک کردم و رفتم رو به روی تلویزیون که صدای در اومد و متوجه شدم که جیمین اومده .
+ سلام جیمین خوبی
_ علیک
+ جیمین
_ ا/ت واقعا حوصله ندارم لطفا روی مخم نرو
+ یعنی چیییی آخه هاا؟
_ میگم رو مخم نروو
+ تا کی قراره این وضع ادامه پیدا کنه هاااا؟؟ تو اصلا به من توجه نمیکنی واقعا برات متاسفممم تو هیچ وقت به من توجه نکردی فقط کرم داشتی که .
+ داشتم غر میزدم بهش که با سوزشی کنار صورتم حرفم تیکه تیکه شد ...
_ بهت ..گفتم .. خفه شو ( شمرده شمرده )
+ ت...تو الان منو زدی ؟
_ رو مخم بری میکشمت ...
+ اوهوم اوکی
ویو جیمین :
_ حرکتام دست خودم نبود ... و سعی کردم اروم باشم ولی دیگه نشد سریع رفتم اتاقم و شروع کردم خودمو سرزنش کردن ...
ویو ا/ت :
+ قلبم شکست بابت ابن کاراش دیگه واقعا هیچی برام مهم نبود رفتم تو اشپز خونه و یه تیغ از توی کمو برداشتم و نشستم روی زمین آشپزخونه...
+ جیمین ای کاش میدونستی چقدر دوست دارم ( بغض )
ویو جیمین :
_ تشنم شده بود رفتم آب بخورم دیدم ا/ت یه تیغ توی دستشه و نشسته یه لحظه هول شدم بدو بدو رفتم سمتشو تیغو از دستش کشیدم بیرون
_ احححمق داری چه کار میکنی
+ به تو چه خیلی برات مهمه ؟
_ خفه بابا برو تو اتاق
+ به تو هیچ ربطی
+ یهو دیدم محکم لباشو گذاشت روی لبام و منم با تعجب نگاش میکردم
_ اینو بدون هرچقدرم باهات دعوا کنم هرچقدرم با هم بحث کنیم من بدون تو میمیرم من واقعا فشار کمپانی رو زیاده یکم درک میخوام منم درکت میکنم که بهت توجه نمیکنم ولی لطفا یکم تو درکم کن بیبی
+ با حرفاش بغضم گرفته بودو سفت بغلش کردم
+ ببخشید بیب خیلی دوست دارم
_ منم دوست دارم بیبی (:
THE END 🛹🗿
ویو ا/ت :
+ با آلارم گوشیم بلند شدم و کنارمو نگاه کردم دیدم مثل همیشه جیمین نیست
این روزا شبا خیلی دیر میاد میگه کارا خیلی زیاده و منم میدونم کاراش زیاده ولی منم آدمم اصلا منو آدم حساب نمیکنه امشب باید این مسئله رو تموم کنم ...!
+ رفتم دستشویی و کارای لازم رو کردم و رفتم نوتلا رو برداشتم و جلو تلویزیون نشستم و شروع کردم به خوردن نوتلام
* ۶ عصر
+ ساعت ۶ شده بود و منم داشتم درس میخوندم و تصمیم گرفتم یه زنگ بهش بزنم شاید جواب داد
+ بووووق....بوووق.....بووووق......
+ هوووف بازم جواب نمیده
ویو جیمین :
_ این روزا خیلی سرم شلوغه و کمپانی خیلی داره بهم فشار میاره واقعا دیگه نمیتونم تحمل کنم از این ورم ا/ت همش داره بهم گیر میده و این باعث عصبانیتم میشه
_ وسط تمرین بودیم دیدم داره گوشیم زنگ میخوره وقتی دیدم ا/ت خواستم جواب بدم ولی رقصنده گفت که نرم
ویو ا/ت :
+ به درک جواب نده
شروع کردم ادامه درسمو خودمو تصمیم گرفتم که به هیچی فکر نکنم...
*ساعت ۱۰ و نیم
+ درسام تموم شده بود و رفتم یه دوش گرفتم و اومدم موهامو خشک کردم و رفتم رو به روی تلویزیون که صدای در اومد و متوجه شدم که جیمین اومده .
+ سلام جیمین خوبی
_ علیک
+ جیمین
_ ا/ت واقعا حوصله ندارم لطفا روی مخم نرو
+ یعنی چیییی آخه هاا؟
_ میگم رو مخم نروو
+ تا کی قراره این وضع ادامه پیدا کنه هاااا؟؟ تو اصلا به من توجه نمیکنی واقعا برات متاسفممم تو هیچ وقت به من توجه نکردی فقط کرم داشتی که .
+ داشتم غر میزدم بهش که با سوزشی کنار صورتم حرفم تیکه تیکه شد ...
_ بهت ..گفتم .. خفه شو ( شمرده شمرده )
+ ت...تو الان منو زدی ؟
_ رو مخم بری میکشمت ...
+ اوهوم اوکی
ویو جیمین :
_ حرکتام دست خودم نبود ... و سعی کردم اروم باشم ولی دیگه نشد سریع رفتم اتاقم و شروع کردم خودمو سرزنش کردن ...
ویو ا/ت :
+ قلبم شکست بابت ابن کاراش دیگه واقعا هیچی برام مهم نبود رفتم تو اشپز خونه و یه تیغ از توی کمو برداشتم و نشستم روی زمین آشپزخونه...
+ جیمین ای کاش میدونستی چقدر دوست دارم ( بغض )
ویو جیمین :
_ تشنم شده بود رفتم آب بخورم دیدم ا/ت یه تیغ توی دستشه و نشسته یه لحظه هول شدم بدو بدو رفتم سمتشو تیغو از دستش کشیدم بیرون
_ احححمق داری چه کار میکنی
+ به تو چه خیلی برات مهمه ؟
_ خفه بابا برو تو اتاق
+ به تو هیچ ربطی
+ یهو دیدم محکم لباشو گذاشت روی لبام و منم با تعجب نگاش میکردم
_ اینو بدون هرچقدرم باهات دعوا کنم هرچقدرم با هم بحث کنیم من بدون تو میمیرم من واقعا فشار کمپانی رو زیاده یکم درک میخوام منم درکت میکنم که بهت توجه نمیکنم ولی لطفا یکم تو درکم کن بیبی
+ با حرفاش بغضم گرفته بودو سفت بغلش کردم
+ ببخشید بیب خیلی دوست دارم
_ منم دوست دارم بیبی (:
THE END 🛹🗿
۱۹.۳k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.