مردانه زمین خورده ام ای عشق دمت گرم

مردانه زمین خورده ام ای عشق دمت گرم
رسوای جهان گشته ام ای عشق دمت گرم

هرروز وشبم ذکردو چشم وخم ابرو
چندیست که آشفته ام ای عشق دمت گرم

یک چهره ی پیر و زخم درآینه خفته
مانند نفس خسته ام ای عشق دمت گرم

هر چشم تو را پاسخ لبخند نبودم؟
خشکید به لب خنده ام ای عشق دمت گرم

هر بار که آهسته قدم میزدی انگار
مسحور تو من بوده ام ای عشق دمت گرم

افسوس که پایان همه قافیه هاسوخت
در آتش آن دوده ام ای عشق دمت گرم

محکوم به تکرار شداین زندگی هیهات
ویرانه دل و خانه ام ای عشق دمت گرم

همواره دم از مرگ زدم خسته ام اینبار
حلقه به گلو بسته ام ای عشق دمت گرم...!!!
دیدگاه ها (۲)

دلم غمگین تر از هر شب، دو چشمم باز بی خواب است..ببار ای آسما...

تو غزل میگویی ،،،من مثتوی ،،، تو نیما ،من سپید ،تو ترانه ،...

دلم یک کوچه میخواهدپر از خاموشی مطلقو یک باران بی هنگامکه آغ...

مرا به خلسه میبرد حضور ناگهانیتسلام وحال پرسی و شروع خوش زبا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط