𝘱𝘢𝘳𝘵 16
𝘱𝘢𝘳𝘵 16
اربابِ-اجباریهمن
سولنان:: صبر کن ببینم..خونه چرا؟ من واسه امشب باید لباس بخرم...
تهیونگ:: هست...
سولنان:: نخیر..میخوام با سلیقه خودم خرید کنم..
تهیونگ:: هنوز کلی وقت هست..بعدظهر میریم خرید..
سولنان:: ننننننه..همین الان
تهیونگ:: خیلی اذیت میکنی....
سولنان:: آها.. باشه..میریم خونه
تهیونگ نگاهی به سولنان انداخت..از چهرش معلوم بود ناراحته..
تهیونگ:: میریم خرید...حالام اخماتو وا کن..لباتم اویزون نکن...میشه الان بوست کنم؟؟
سولنان:: ن..
تهیونگ:: آخه خیلی شیرین شدی...
سولنان:: ب ت چ..
تهیونگ:: اوکی میریم خونه
سولنان:: عهههههه
تهیونگ پوزخندی زد و نفسشو داد بیرون..
تهیونگ:: خیلی خرید دوس داری ن؟! هوم...پس هروقت قهر کردی..میارمت خرید...اینطوری...
سولنان:: اونجارو ببین
تهیونگ:: کجا؟؟
سولنان:: هففففف وایسااا
تهیونگ ماشینو پارک کرد و سولنان پیاده شد رفت...
تهیونگم دنبالش...
تهیونگ:: سولناااان وایسا بچههه
وقتی سولنان وایساد تهیونگ دستشو گرفت و پیش خودش نگهش داشت...
سولنان:: بریم داخل..واسم بخری
تهیونگ:: نمیگی ماشین میزنه بهت؟؟
سولنان:: نزد..
تهیونگ بردش داخل تا خرید کنن...
نیم ساعت بعد...
تهیونگ:: این همه معطلم کردی بعد همین سفید گل گلیو میخری؟؟😐جالب نیست...تازه زیادی بازه
سولنان:: دلم میخاد
تهیونگ:: ی امشبو میزارم هرچی خاستی بپوشی...
سولنان:: داره دیرمون میشه..بیا بریم
تهیونگ:: پارتی ساعت ۱۰ شبه😐😐الان ۱۰ صب هم نشده
سولنان:: خب تا من حموم برم..آماده شم..ووووو دیره
تهیونگ:: باشه بریم خونه...
سولنان:: رستوران چی؟؟😐
تهیونگ:: میشه اول بریم کافه؟؟؟
سولنان:: اوکی...بریم
#dasam
اربابِ-اجباریهمن
سولنان:: صبر کن ببینم..خونه چرا؟ من واسه امشب باید لباس بخرم...
تهیونگ:: هست...
سولنان:: نخیر..میخوام با سلیقه خودم خرید کنم..
تهیونگ:: هنوز کلی وقت هست..بعدظهر میریم خرید..
سولنان:: ننننننه..همین الان
تهیونگ:: خیلی اذیت میکنی....
سولنان:: آها.. باشه..میریم خونه
تهیونگ نگاهی به سولنان انداخت..از چهرش معلوم بود ناراحته..
تهیونگ:: میریم خرید...حالام اخماتو وا کن..لباتم اویزون نکن...میشه الان بوست کنم؟؟
سولنان:: ن..
تهیونگ:: آخه خیلی شیرین شدی...
سولنان:: ب ت چ..
تهیونگ:: اوکی میریم خونه
سولنان:: عهههههه
تهیونگ پوزخندی زد و نفسشو داد بیرون..
تهیونگ:: خیلی خرید دوس داری ن؟! هوم...پس هروقت قهر کردی..میارمت خرید...اینطوری...
سولنان:: اونجارو ببین
تهیونگ:: کجا؟؟
سولنان:: هففففف وایسااا
تهیونگ ماشینو پارک کرد و سولنان پیاده شد رفت...
تهیونگم دنبالش...
تهیونگ:: سولناااان وایسا بچههه
وقتی سولنان وایساد تهیونگ دستشو گرفت و پیش خودش نگهش داشت...
سولنان:: بریم داخل..واسم بخری
تهیونگ:: نمیگی ماشین میزنه بهت؟؟
سولنان:: نزد..
تهیونگ بردش داخل تا خرید کنن...
نیم ساعت بعد...
تهیونگ:: این همه معطلم کردی بعد همین سفید گل گلیو میخری؟؟😐جالب نیست...تازه زیادی بازه
سولنان:: دلم میخاد
تهیونگ:: ی امشبو میزارم هرچی خاستی بپوشی...
سولنان:: داره دیرمون میشه..بیا بریم
تهیونگ:: پارتی ساعت ۱۰ شبه😐😐الان ۱۰ صب هم نشده
سولنان:: خب تا من حموم برم..آماده شم..ووووو دیره
تهیونگ:: باشه بریم خونه...
سولنان:: رستوران چی؟؟😐
تهیونگ:: میشه اول بریم کافه؟؟؟
سولنان:: اوکی...بریم
#dasam
۱۰.۳k
۱۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.