سوی تو می آیم تو از من می گریزی
سوی تو میآیم تو از من میگریزی
شاید که میخواهی غرورم را بریزی
یک روز گفتی با منی تا آخر خط
حالا مرا خط میزنی از بسکه تیزی
هرگز نزد شیرین دل فرهاد خود را
در کام من شیرینی و قند و مویزی
حال دلم وقتی نباشی پر غبار ست
با بودنت حالم شود حال تمیزی
از دست من دامن کشان هستی فراری
ای یوسف مصری برای من عزیزی
تیر نگاهت خوردم و تسلیم گشتم
هستم اسیرت با که اکنون میستیزی؟
مانند ماهی برکهام را زیر و رو کن
جز یک نگاهی من نمیخواهم که چیزی
شاید که میخواهی غرورم را بریزی
یک روز گفتی با منی تا آخر خط
حالا مرا خط میزنی از بسکه تیزی
هرگز نزد شیرین دل فرهاد خود را
در کام من شیرینی و قند و مویزی
حال دلم وقتی نباشی پر غبار ست
با بودنت حالم شود حال تمیزی
از دست من دامن کشان هستی فراری
ای یوسف مصری برای من عزیزی
تیر نگاهت خوردم و تسلیم گشتم
هستم اسیرت با که اکنون میستیزی؟
مانند ماهی برکهام را زیر و رو کن
جز یک نگاهی من نمیخواهم که چیزی
۱.۶k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.