بحثمان که میشد

بحثمان که میشد
حرفهای دلمان را
به زبانِ آهنگ برای یکدیگر میفرستادیم
من با ترانه های انتخابی ام تصدقش میرفتم و
او تا میتوانست ناز میکرد...
آنقدر این بازیِ شیرین ادامه داشت
تا مجبور میشدم برایش بنویسم:
+آشتی؟
-آشتی
همیشه بحث کردن مشکل را حل نمیکند
گاهی باید حرفِ دلمان را بسِپاریم
به نُت ها...
به ترانه ها...
به آنهایی که دقیقاً همانجایی که لال میشویم
به کمکمان می آیند
آنهایی که انگار داستان زندگیمان را از بَر کرده اند
شیرین است
یکبار امتحان کنید ؛
"زبانِ آهنگ ها را"
دیدگاه ها (۳)

کجای قصه نگفته ام دوستت دارم؟!بگذار فکر کنم هیچ کجا انگار!تا...

دوستت دارم های نگفته را نه به پای نداشتن جرئت میگذارم نه به ...

تفکر بهتر زندگی بهتر خیلی از ماها توی زندگی تظاهر می کنیم که...

#آقایان_بدانند"نابـودی زنـدگـی مشتـرک...!" یکی از سریع‌ترین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط