جدایی همیشگی 😢
جدایی همیشگی 😢
پارت اخر ، 😭😭
... من بدون تو دووم نمیارم😭😭
_خب یه خبر بد چویا درسته دازای رو دوس داره اما مجبوره اونو بکشه برای همین نقش بازی میکنه😖دلم میخواد برینم به این ضحنم
دازای : چویا.. منو.. بکش.. می.. دونم... مجبوری... ولی... اگه این... کارو تکونی... میمیری 🙁
چویا : نه من... من..... من... دوست دارم دازای نمیتونم بکشمت
_دازای تفنگ چویا رو از تو جیبش برمیداری و دست چویا رو میده به تفنگ و نشونه میگیره روی قلبش و ماشروم میکشه 😰 و دازای به ارزوش میرسه
چویا: نههههههههههههه
اتسوشی : نه... نه... نه.. نهههههه
_وبه همین صورت جدایی پیدا میکنه 🥺 پایان
اگر رمان از چیزه دیگه پای خواستین بگین
راستی رمان کاگیاما و هیناتا تو راهه 🤗 تا بعد 😁
پارت اخر ، 😭😭
... من بدون تو دووم نمیارم😭😭
_خب یه خبر بد چویا درسته دازای رو دوس داره اما مجبوره اونو بکشه برای همین نقش بازی میکنه😖دلم میخواد برینم به این ضحنم
دازای : چویا.. منو.. بکش.. می.. دونم... مجبوری... ولی... اگه این... کارو تکونی... میمیری 🙁
چویا : نه من... من..... من... دوست دارم دازای نمیتونم بکشمت
_دازای تفنگ چویا رو از تو جیبش برمیداری و دست چویا رو میده به تفنگ و نشونه میگیره روی قلبش و ماشروم میکشه 😰 و دازای به ارزوش میرسه
چویا: نههههههههههههه
اتسوشی : نه... نه... نه.. نهههههه
_وبه همین صورت جدایی پیدا میکنه 🥺 پایان
اگر رمان از چیزه دیگه پای خواستین بگین
راستی رمان کاگیاما و هیناتا تو راهه 🤗 تا بعد 😁
۱۴۰
۱۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.