من یک دخترم
من یک دخترم
که در سرم هزاران فکر می پیچد
هزاران اما و اگر
مثل یک سمساری قدیمی
جنگ بین امید و ناامیدی
رسیدن و نرسیدن
در سر من همیشه هزاران زن کولی دارند کِل می کشند..!
همیشه چند نفر بخاطر یک تابلوی قدیمی با هم جر و بحث می کنند..!
در سر من همیشه یک تابلوی با احتیاط برانید یکی دارد قدم میزند وجود دارد..
دلم یک موزه ی قدیمی است که در آن فقط تصویر یک نفر است که بر تمام در و دیوارها ریخته شده..
در دل من هزاران اما و اگر است..
اما پایان شب سیه سپید است را زمزمه خواهم کرد..!
شاید من هیچوقت دختر عاقلی نبوده ام....!
که در سرم هزاران فکر می پیچد
هزاران اما و اگر
مثل یک سمساری قدیمی
جنگ بین امید و ناامیدی
رسیدن و نرسیدن
در سر من همیشه هزاران زن کولی دارند کِل می کشند..!
همیشه چند نفر بخاطر یک تابلوی قدیمی با هم جر و بحث می کنند..!
در سر من همیشه یک تابلوی با احتیاط برانید یکی دارد قدم میزند وجود دارد..
دلم یک موزه ی قدیمی است که در آن فقط تصویر یک نفر است که بر تمام در و دیوارها ریخته شده..
در دل من هزاران اما و اگر است..
اما پایان شب سیه سپید است را زمزمه خواهم کرد..!
شاید من هیچوقت دختر عاقلی نبوده ام....!
۱.۵k
۲۶ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.