p15

ا.ت: خب منم اومدم
جیمین: بشین( به صندلی بغلیش اشاره کرد)
ا.ت: رفت بغل مامانش نشست
ا.ت: من همینجا میشینم
ویو ا.ت=
رفتم نشستم بغل مامانم وسطای ناهار بودیم که مامانم گفتش:
م.ا: بچه ها نظرتون چیه بعد از ظهر بریم دریا
ا.ت:(در حال سرفه زدن) چ...چی...م..من..از دریا...بدم میاددددد
م.ا: غلط نخور باید بریم جیمین نظر تو چیه؟
جیمین: عااا من اوکیم
ا.ت: غلط میکنی اوکی باشیییییی(داد)
م.ا: سر جیمین داد نزن دختره ی دریده($😂)
ا.ت: اه باشه بابا بریم
ناهارمون رو خوردیم تموم شد از مامانم تشکر کردم داشتم میرفتم تو اتاق که یکی دستم رو کشید تو اتاقم جیمین بود
ا.ت: جیمین کرم داری؟
جیمین: آره دارم یه چندتا قوانین میخوام بگم بهت که خیلی روشون حساسم
ا.ت: بگو😑
جیمین: یک لباس باز نمیپوشی
دو به مردا نگاه نمیکنی
سه تنها جایی نمیری
چهار اونجا با مردا حرف نمیزنی
ا.ت: تموم شد
جیمین: آره
ا.ت: خیلی تاثیر گذار بود
$: یهو جیمین درو بست و ا.ت رو بین دستاش و دیوار گیر انداخت و ل// باش رو رو ل//ب های ا.ت گذاشت ا.ت هی هولش میداد ولی فایده نداشت که جیمین نفس کم آورد
ا.ت: چیکار میکنی وحشی دیوونه
جیمین: از زنم لب میگیرم
ا.ت: غلط میکنی من هنوز زن دائمی تو نیستم

شرط:
(لایک:4)
(کامنت:4)
دیدگاه ها (۱۳)

مرسییییییییییییییییییییییی😍😍😍😍😍😍😍😍😍

p16

لباسی که ا.ت پوشید بدون شلواره👆ببخشید اگه کیفیتش خرابه😅آخه ا...

p14

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

⁴¹یک ماه بعد ا/ت ا/ت: جونگکوک کوک: جان ا/ت: من تو این برگه ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط