همه ی قافیه با شمر به هم می ریزد

همه ی قافیه با شمر به هم می ریزد
بدنت را به خدا شمر به هم می ریزد

خواهرت پیش تو صد بار زمین می افتد
وسط معرکه تا شمر به هم می ریزد

ضجّه ی آه بُنیّ به هوا می خیزد
در همان حال و هوا شمر به هم می ریزد

خنجر کند گرفته به میان دستش
حنجر پاک تو را شمر به هم می ریزد

پنجه انداخته در گیسوی تو ای آقا
گیسویت را ز قفا شمر به هم می ریزد

ناله ی زینب کبراست خدایا بنگر
بوسه ی جدّ مرا شمر به هم می ریزد

بین گودال و لب تشنه کنار دریا
پسر فاطمه را شمر به هم می ریزد...

#شیعه
#محرم
#شام_غریبان
#لبیک_یاحسین
دیدگاه ها (۱)

در شب شام غریبان گفت زینب با یتیماندشمن از حال دل زینب خبر د...

کم کم غروب واقعه از راه می رسیدیک زن میان دشت، سراسیمه می دو...

شام غریبانکوتاه کن کلام... بماند بقیّه‌اشمرده است احترام... ...

کم کم غروب واقعه از راه می رسیدیک زن میان دشت، سراسیمه می دو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط