در ابریشم عادت آسوده بودم

در ابریشم عادت آسوده بودم

تو با حال پروانه من چه کردی

مگر لایق تکیه دادن نبودم

تو با حسرت شانه من چه کردی

مرا خسته کردی و خود خسته رفتی

سفر کرده با خانه من چه کردی
دیدگاه ها (۴)

بدون قافیه ماندم، دل غزل تنگ استچقدر شاعر این روزها دلتنگ اس...

اگر دورم ز دیدارت دلیل بی وفایی نیستوفا آن است که اسمت را در...

گفته بودیشعری برای تو بگویمچه بگویم؟!تو خودِ شعریشاعرتخداستو...

چشمای بارونی من دیگه نایی ندارهچشماتو ازم برندارلبخندمو نگیر...

من در پی تو بودمتمام سالهای عمرم راندیده ای مرا؟آن درختی بود...

السلام علیک یا فاطمه الزهرا🖤هنوز داغ کهنه‌ای مرا به خانه می‌...

بازی زلف تو امشب به سر شانه ز چیست؟خانه بر هم زدن این دل دیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط