زندگی احساسی من
زندگی احساسی من
p12
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تسوکی:چیههه؟؟
دامیان:تو بکی وای شتتتتت
تسوکی:نه نه اونجوری نیستتتتت تو بیا خونه من من واست توضیح میدمممم
دامیان:شتتتت باشهههه
(وقتی دامیان رسید خونه تسوکی )
دامیان:زود تند سریل توضیح بدهههههه
تسوکی:(درحال توضیح دادن)
دامیان:بکی بدبخخخختتت
تسوکی:مشکل اینجاست که منم عاشقشم
دامیان:(سرفه)ودففففففففففف
تسوکی:خب دل دیگه دست هرکی میوفته
دامیان:خب دل دیگه دست هرکسی میوفته(داره اداشو در میاره دیگه خودتون هر صدایی میخواین بزارین روش😂)ای کوفت زهرماررر خب چرا بش نگفتیییی که اینجور ابرو ریزی کنییییی
تسوکی: میترسیدم
دامیان:هوف هوففففف(ولا من بجا دامیان اعصابم خورد شد😂)الان میخوای چیکار کنی؟؟
تسوکی:نمیدونم امروزم خونتون مهمونیه واییی
دامیان:خودشه فرصت خوبیه
(برش به خونه بکی)
بکی:خدا من چیکار کنم چه گوهی خوردممم
انیا:وای سرمو بردی از صبببب
بکی:ولم کنننن
انیا:اه خب میخوای چی کنی الان؟
بکی: باید بلیت بگیرم برم خارج از کشور اره اینجور پیدام نمیکنه
انیا:حالا بخاطر یه بوس او راستی حسش چجور بود؟
بکی:خیلی خوب بودددددد طعم دار بوددد
انیا:تف خاک تو سرتتت
بکی:خا حالا من امشب چیکار کنممم بیام یا نیام
انیا:ببین اینجوریه که اوکی تو ازش معذرت خواهی میکنی و تموم میشه میره و ار
بکی:هوه باشه
(برش به خونه تسوکی)
دامیان:میدونی امشب تو میگی معذرت میخوام و من فراموشش کردم همه چیم تموم میشه اوکی؟
تسوکی:اوکی
p12
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تسوکی:چیههه؟؟
دامیان:تو بکی وای شتتتتت
تسوکی:نه نه اونجوری نیستتتتت تو بیا خونه من من واست توضیح میدمممم
دامیان:شتتتت باشهههه
(وقتی دامیان رسید خونه تسوکی )
دامیان:زود تند سریل توضیح بدهههههه
تسوکی:(درحال توضیح دادن)
دامیان:بکی بدبخخخختتت
تسوکی:مشکل اینجاست که منم عاشقشم
دامیان:(سرفه)ودففففففففففف
تسوکی:خب دل دیگه دست هرکی میوفته
دامیان:خب دل دیگه دست هرکسی میوفته(داره اداشو در میاره دیگه خودتون هر صدایی میخواین بزارین روش😂)ای کوفت زهرماررر خب چرا بش نگفتیییی که اینجور ابرو ریزی کنییییی
تسوکی: میترسیدم
دامیان:هوف هوففففف(ولا من بجا دامیان اعصابم خورد شد😂)الان میخوای چیکار کنی؟؟
تسوکی:نمیدونم امروزم خونتون مهمونیه واییی
دامیان:خودشه فرصت خوبیه
(برش به خونه بکی)
بکی:خدا من چیکار کنم چه گوهی خوردممم
انیا:وای سرمو بردی از صبببب
بکی:ولم کنننن
انیا:اه خب میخوای چی کنی الان؟
بکی: باید بلیت بگیرم برم خارج از کشور اره اینجور پیدام نمیکنه
انیا:حالا بخاطر یه بوس او راستی حسش چجور بود؟
بکی:خیلی خوب بودددددد طعم دار بوددد
انیا:تف خاک تو سرتتت
بکی:خا حالا من امشب چیکار کنممم بیام یا نیام
انیا:ببین اینجوریه که اوکی تو ازش معذرت خواهی میکنی و تموم میشه میره و ار
بکی:هوه باشه
(برش به خونه تسوکی)
دامیان:میدونی امشب تو میگی معذرت میخوام و من فراموشش کردم همه چیم تموم میشه اوکی؟
تسوکی:اوکی
۶.۱k
۱۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.