كه سكه‌های من از ابتدا رواج نداشت

نه اين‌كه فكر كنی مرهم احتیاج نداشت
كه زخم‌های دل خون من علاج نداشت

تو سبز ماندی و من برگ برگ خشكیدم
كه آن‌چه داشت شقایق به سینه كاج نداشت

منم! خلیفه‌ی تنهای رانده از فردوس
خلیفه‌ای كه از آغازْ تخت و تاج نداشت

تفاوت من و اصحاب كهف در این بود
كه سكه‌های من از ابتدا رواج نداشت

نخواست شیخ بیابد مرا كه یافتنم
چراغ نه! كه به گشتن هم احتیاج نداشت

حضرت #فاضل_نظری
دیدگاه ها (۱)

#چشمهایش را ببین! صدایش را بشنو!همه چیز همین است که دیدیاگر ...

نشسته‌ام سر #کلاس_عقاید و فکر می‌کنم، ای کاش استاد در مورد ز...

گمانم عاشقی هم مثل من خون جگر خوردهتو سنگی را رها کردی که بر...

هر جا که باشی، آسمان فرقی ندارد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط