پارت۷۷
حدود ۳ ساعت داخل این جشن مسخره بودیم که کورش بلاخره اومد سمتم
-بریم رها
-اوک
وارد ماشین شدیم که شروع کرد حرف زدن
-اخیشش خسته شدما تو چی رها
جوابشو ندادم
-.
-چته؟
_.
-رها تو خودت میدونی کارم سخته ببخشید اگه ازت جدا شدم رفتم
-.
-رهااا معذرت خواستم دیگه
-با من حرف نزن
-خیل خب باشه باشه چیزی نمیگم
مرتیکه روانی اصن ازش خوشم نمیاد واای حالت تهوع وحشتناکی دارم
-کورش بزن بغل وای
سریع زد بغل که نشستم لب جوب و عوق زدم هرچی الکل بود بالا آوردم
-رها خوبی
موهامو با دستش گرفته بود که کثیف نشه و بالا سرم وایساده بود
-پاشو پاشو بریم بیمارستان
-نمیخواد
-رها حرف مفت نزن سوار شو
-بریم رها
-اوک
وارد ماشین شدیم که شروع کرد حرف زدن
-اخیشش خسته شدما تو چی رها
جوابشو ندادم
-.
-چته؟
_.
-رها تو خودت میدونی کارم سخته ببخشید اگه ازت جدا شدم رفتم
-.
-رهااا معذرت خواستم دیگه
-با من حرف نزن
-خیل خب باشه باشه چیزی نمیگم
مرتیکه روانی اصن ازش خوشم نمیاد واای حالت تهوع وحشتناکی دارم
-کورش بزن بغل وای
سریع زد بغل که نشستم لب جوب و عوق زدم هرچی الکل بود بالا آوردم
-رها خوبی
موهامو با دستش گرفته بود که کثیف نشه و بالا سرم وایساده بود
-پاشو پاشو بریم بیمارستان
-نمیخواد
-رها حرف مفت نزن سوار شو
۲.۱k
۱۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.