منتظر هستم بیایی تا که بیدارم کنی
منتظر هستم بیایی تا که بیدارم کنی
با طلوعت عشق من پیوسته تب دارم کنی
دست و بازویت عزیزم تکیه گاهم می شود
تا در آغوشت مرا مستانه دلدارم کنی
باز کن آن پلک زیبا آن دو چشم مست را
آن بساط ناز را تا که خریدارم کنی
با نگاهی دلبرانه دل زدستت می برم
تا که بیمارم شوی آنگه پرستارم کنی
چای من در انتظار قند شیرین لبت
تا بیایی و مرا با بوسه بیدارم کنی
با طلوعت عشق من پیوسته تب دارم کنی
دست و بازویت عزیزم تکیه گاهم می شود
تا در آغوشت مرا مستانه دلدارم کنی
باز کن آن پلک زیبا آن دو چشم مست را
آن بساط ناز را تا که خریدارم کنی
با نگاهی دلبرانه دل زدستت می برم
تا که بیمارم شوی آنگه پرستارم کنی
چای من در انتظار قند شیرین لبت
تا بیایی و مرا با بوسه بیدارم کنی
۴.۱k
۲۰ شهریور ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.