سناریو ۱ پارت ۱
نام سناریو بلخره دوست پیدا کردم
یک روز سرد تو زمستون میدوریا داشت از مدرسه برمیگشت و از بی کوسه بودن رنج میکشید یه دفه شیگاراکی اومد و گفت تو میخواهی کوسه دار بشی ؟؟
میدوریا گفت ب..ب..بله شیگاراکی گفت با من بیا آن ها رفتن به مخفیگاه شیگاراکی و دابی گفت : این کیه با خودت اوردی شیگاراکی گفت : این پسر میخواهد کوسه دار شود منم گفتم خوب میشه یادش بدیم چتوری ویلن بشه و به استاد (همه برای یکی ) بگیم به این کوچولو کوسه بده دابی گفت : باشه . اون سه تا بشر رفتم داخل و به بقیه جریانو گفتن کله ویلن یا هیمیکو توگا و بقیه رو میگم کل ویلن : 🤩
خب دیگه پارت بعدی رو فردا میزارم بای بای
یک روز سرد تو زمستون میدوریا داشت از مدرسه برمیگشت و از بی کوسه بودن رنج میکشید یه دفه شیگاراکی اومد و گفت تو میخواهی کوسه دار بشی ؟؟
میدوریا گفت ب..ب..بله شیگاراکی گفت با من بیا آن ها رفتن به مخفیگاه شیگاراکی و دابی گفت : این کیه با خودت اوردی شیگاراکی گفت : این پسر میخواهد کوسه دار شود منم گفتم خوب میشه یادش بدیم چتوری ویلن بشه و به استاد (همه برای یکی ) بگیم به این کوچولو کوسه بده دابی گفت : باشه . اون سه تا بشر رفتم داخل و به بقیه جریانو گفتن کله ویلن یا هیمیکو توگا و بقیه رو میگم کل ویلن : 🤩
خب دیگه پارت بعدی رو فردا میزارم بای بای
- ۱.۱k
- ۲۵ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط