زیبای پنهان

زیبای پنهان
پارت ۱
(ویو بیتا)
صبح روز اول بهار بود . به زور بلند شدم و لباس پوشیدم....
آخه کی تو این گرما کله صبح میره مدرسهههههههههههه
کیفمو برداشتم
ماماننننننننننن عربیم کووووووووووووو
مامانش:نمیدونم میخواستی شب جمع کنی (تیکه های همه ی مامانا)
دیرم شده مامان بگو کجاست
مامانش:خونه رو بگرد
هما جارو گشتم ....عه اینجاست
مامان عربیم تو کابینت چی کار میکنه؟
بالاخره این جنگ و دعوا اول صبح تموم میشه
از خونه اومدم بیرون ......
اینقدر خوابم میومد چشم بسته راه میرفتم

آخ......
خوردم به تیر برق
داشتم می افتادم که........




افتادم .
چیه انتظار داشتین یه پسر از ناکجا آباد پیدا بشه منو بگیره .
نه عزیزم .زیاد سریال میبینی
رسیدم مدرسه.
و بازم صف ........
بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن خوندن
شکلات دادن
جالبه یه خط کشم دادن
رفتم سر کلاس.....
نشستم سر جایی که پارسال بودم که یه نفر اومد ...
سلام من آراس هستم
سلام منم تیبام
میشه بشینم
آره بشین
زنگ اول ریاضی
زنگ دوم فارسی
زنگ سوم عربی
من آخر نفهمیدم عربی کجای زندگی به درد من میخوره آخه.....

پارت اول تموم شد اگه اینت حق بود تو کامنتا بنویسید حق