P

P21🦋




&اومدین داداش
-اره عزیزم(رائون رو بلند کرد و خودش نشست رو صندلی و رائونم گذاشت رو پاهاش)
&(برگشت و سرشو فرو کرد تو گردنش)
-خوبی داداشی؟
&اره چطور
-هیچی(دستاشو دور کمرش حلقه می‌کنه)
&داداشی جونم
-بله عزیزم
&خیلی دوست دارم(برمیگرده و محکم بغلش می‌کنه)
-اوخی منم دوست دارم نفسم(اونم بغلش می‌کنه)
&(سرشو می‌زاره رو گردنش و چشماشو می‌بنده)
-نخوابیا رائون
&نه نمی‌خوام بخوابم
-باشه
&غذاها کی میاد خیلی گشنمه
-بلند شو اومد
&عه(از بغلش در اومد و رفت رو اون یکی صندلی نشست )
¢بفرمایید آقا
-خیلی ممنونم
¢امر دیگه ی ندارید؟
-نه ممنون
¢پس با اجازه(رفت)
-خوشگلم تو چی میخوری
&فرقی نداره
-باشه پس بیا
&مرسی
-خواهش میکنم خوشگل خانم (موهاشو می نه کنار و گونشو میبوسه)



(بعد از ناهار تو ماشین )


-رائون جونم داداشی خوابت میاد؟
&اوهم(سرشو تکیه میده و پنجره یرماسین و چشماشو می بنده )
-اونجا نخواب داداشی اذیت میشی بیا بغلم
&چشم(رفت و نشست رو پاهاش و سرشو گذاشت رو سینش و چشماشو بست)
-خوابت میاد فرشته کوچولوم
&اوهم
-وایسا یکم بیارمت بالاتر آهان سرتو بزار رو گردنم بخواب پرنسسم
&(بیشتر خودشو تو بغلش جا می‌کنه و می‌خوابه)
-الهی فدای تو بشم من که اینقدر ناز خوابیده(از باکس مخصوص یه پتو در میاره و میپیچه دورش و بیشتر بغلش می‌کنه و موهاشو آروم آروم نوازش می‌کنه)





ادامه دارد..‌.