ساکتم

ساکتم...
نه شادم، نه غمگین،
نه چیزی شادم می‌کند، نه چیزی غمگین...
نه امیدی دارم به صعود، نه وحشتی دارم از سقوط.
نه توقعی دارم از خویش، نه انتظاری دارم از آدم‌ها
فرو رفته‌ام در مرداب یک خلأ احساسی عمیق
با چشم‌هایی مات، با دست‌هایی سرد...
خالی‌ام از فکر دیروز، خالی‌ام از دغدغه‌ی فردا
خالی‌ام...
شبیه پرنده‌ای فراسوی ابرها
سبک، رها، بی‌حس...
مهم نیست این لحظه از آسمان سنگ ببارد یا باران،
من شبیه کوه، من شبیه درخت، من شبیه برگ؛
فقط نظاره خواهم کرد..
دیدگاه ها (۹)

🤷‍♀️🤷‍♀️🙈🙈🤭🤭

🤭🤭🤭

الکی مثلا ما هم اره

ا هل شعرم اهل تنهایی و درد پیشه ام فریاد است کاسبم... کاسب د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط