نبودنت

نبـودنت
غربتش بی نهایت است ،
جریـان دارد
در تک تکِ ثانیـه هایِ زندگی
انگار که یکی با غربت
با تنهایی
انگار یکی بـرایِ از دست دادن
برایِ ماندن
زاده شده است ..
که بماند و ببیـند
رفتن و نبـودن آدمهایِ زندگی اش را !

انگار که بعضی ها
متولد شده اند بـرایِ صبوری
بـرایِ دیدن و گذشتـن ،
جان سخت هایی که می بینند از دست دادنِ عزیزتریـن هایِ زندگیشان را
ولی تقدیرشـان مرگِ تدریجی است ..
ایـنکه در برزخ نبـودن ها
گرفتـار باشند .. وُ
بُغض کنند .. !
بُغضی به اندازه یِ تمامِ ماندن پایِ ایـن نبودن ها .. !
دیدگاه ها (۱۰)

یک نفر بیاید و تمام کردن را یادمان دهد!نقطه گذاشتن و سرِ خط ...

خدایا آغازی که تو صاحبش نباشیچه امیدیست ، به پایانش؟!پس به ن...

وقتـی بغض گلویت را چنگ میزندوقتـی سکوت را بهـانه میکنیوقتـی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط