جانا بجز از عشق تو دیگر هوسم نیست

جانا بجز از عشق تو دیگر هوَسم نیست
سوگند خورَم من ، که بجای تو کَسم نیست

امروز منم عاشق بی مونس و بی‌یار
فریاد همی خواهم و فریاد رسَم نیست

در عشق نمی‌دانم درمانِ دلِ خویش
خواهم که کنم صبر ولی دست رسَم نیست

خواهم که به شادی نفسی با تو برآرم
از تنگ دلی جانا ، جای نفسم نیست

#سنایی
دیدگاه ها (۱)

NHRاگر رندی و می نوشی بیا میخانه ای داریموگر تو عشق می بازی ...

NHRرفتنت را دوست دارم از نشستن بیشتردوست دارم دست من باشد به...

از دوری ات وقتی دلم هربار میگیردبدجور میریزد بهم بسیار  میگی...

شوق دریا شدن و.. قطره ی شبنم بودنغیر اندوه چه دارد دلِ آدم ب...

حمزه فلاح

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط