ششه بغض غروب

شيشه ي بغض غروب
مثل هر بار شكست
شبنم ِ عطر خزان
بر تن ِ برگ نشست
باغ سرمست غروب
برگ بي تاب ِ خزان
شعله در رقص نسيم
آسماني يك دست
مادرم شعري خواند
برگ از شاخه گسست
مادرم زيبا بود
بهتر از برگ درخت
#شهزاد
دیدگاه ها (۴)

می‌رسد از راه اسفندغزل و قافیه دلتنگبغض در بلور یک اشکاشک در...

خسته ام خسته از این گونه در عشقی مُردن زخم خنجر به كمر داشتن...

از پاييز و برگاش رو مگردان از برهنگيش نشو هراسان زيباست سكوت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط