شيشه ي بغض غروب مثل هر بار شكستشبنم ِ عطر خزانبر تن ِ برگ نشستباغ سرمست غروببرگ بي تاب ِ خزانشعله در رقص نسيمآسماني يك دستمادرم شعري خواندبرگ از شاخه گسستمادرم زيبا بودبهتر از برگ درخت#شهزاد