b۱۳
b۱۳
بعد از رفتن تهیونگ این جین بود که در حالی که توی بغل نامجون لم داده بود گفت
"چرا این تهیونگ ادم نمیشه؟...با این اخلاق مزخرفی که داره منم نمیتونم دوست پسرش باشم چه برسه به کوک...البته که ما باید اون دوتا رو به هم برسونیم وگرنه من همتونو میکنم"
"چی گفتی؟"
نامجون رو به جین به خاطر حرف اخری که زد گفت و جین خواست جمعش کنه
"ها؟؟هیچی ..خب با تو عم بودمااا هوسوووک"
"اول باید یکی رو برا من پیدا کنین ک از سینگلی در بیامم بعد شاید کمک کنم"
هوسوکو گفت و جین با دادی که زد و تهیونگ هم که فاصله ی کمی داشت متوجه عصبانیتش شد
"مننن نمیدونمم به هرحاااااال ما باایددد اون...."
جملش رو وقتی نگاهش به تهیونگ خورد که با تعجب داشت نگاه میکرد تموم کرد و فهمید بازم سوتی داده
"یعنی تو باید همکاری کنی.."
بعدشم جوری که چیزی نشده سر جاش نشست و برای هوسوک چشم غره رفت
تهیونگ خواست بیاد بشینه که یقه اش از پشت کشیده شد و خودشو نگه داشت تا نسکافه ها ام نریزه
با عصبانیت برگشت و خواست ببینه کی همچین کار فاکی ای رو کرده که کوک رو دید . پسر بزرگتر مثل همیشه خواست اخم کنه که کوک سریع حرف زد
"یه لحظه بهم گوش کن بعد هر بلایی دلت خواست سرم بیار"
تهیونگ ابروهاشو به معنی اینکه ادامه بده بالا انداخت و کوک هوفی کشید و ادامه داد
"من یه حس خاص یا شایدم عجیب و یااا شایدم یه حس مزخرفی نسبت بهت پیدا کردم و بخاطر این ناخودآگاه گریه میکنم"
بقیه که در حال کشتن خودشون بودن تا بتونن حرفای تهیونگ و کوک رو بشنون با این حرف کوک اویی کشیدن و جیمین دوباره پس کله ای به یونگی زد که پسر بزرگتر با پس کله ی محکم تری جوابش رو داد
"خب..نمیدونم چی بهت بگم..باید از حسی که داری با خبر شی ...و ...منم بخاطر دیروز معذرت میخوام... با دیدن اون فیلم یجورایی وسوسه شدم؟"
جین با شنیدن وسوسه با صدای بدی از روی صندلی بلند شد و محکم پس کله ی تهیونگ زد
"انگار یچیزی رو بهمون نگفتی درستههه؟"
تهیونگ که تنهااا ترسش عصبانی شدن جین بود تو اون لحظه سعی کرد به هیچی فکر نکنه و با داد نامجون رو صدا زد که بیاد جین روجمع کنه تا به فا*ک نره
#طنز #فیک #فیک_تهیونگ #فیک_بی_تی_اس #عشق #ترسناک #taehyung #kimtaehyung #bts #jungkook #jin #jimin #rm #namjoon #jhope #suga #کیوت #کیپاپ #خاص #ویسگون #جونگکوک #نامجون #جیهوپ #جین #شوگا #جیمین #عاشقانه #kpop #taekook
#کوکمین #سپ #نامکوک #نامجين #یونمین #نامجون #جین #جیهوپ #شوگا #جیمین #جونگ_کوک #ویکوک
#مونی #وی #ارمی #موچی #کیپاپ #اکسو #ایتزی #اسپا #تی_اکس_تی #توایس #وانشات #آیو #میکس_کره_ای #جنى #جيسو #ليسا #رزی #بلک_پینک #کیدراما
#bts #army #jk #tehyong #v #j_hope #آرمی #
#آگوست_دي #سوكجين #پریسا_پوربلک #فان #رکسانا #چویونگ #یونگی #سرنوشت #vkook #تصورات #ايتزی #بی_تی_اس #شوگا #کوک #عکس
بعد از رفتن تهیونگ این جین بود که در حالی که توی بغل نامجون لم داده بود گفت
"چرا این تهیونگ ادم نمیشه؟...با این اخلاق مزخرفی که داره منم نمیتونم دوست پسرش باشم چه برسه به کوک...البته که ما باید اون دوتا رو به هم برسونیم وگرنه من همتونو میکنم"
"چی گفتی؟"
نامجون رو به جین به خاطر حرف اخری که زد گفت و جین خواست جمعش کنه
"ها؟؟هیچی ..خب با تو عم بودمااا هوسوووک"
"اول باید یکی رو برا من پیدا کنین ک از سینگلی در بیامم بعد شاید کمک کنم"
هوسوکو گفت و جین با دادی که زد و تهیونگ هم که فاصله ی کمی داشت متوجه عصبانیتش شد
"مننن نمیدونمم به هرحاااااال ما باایددد اون...."
جملش رو وقتی نگاهش به تهیونگ خورد که با تعجب داشت نگاه میکرد تموم کرد و فهمید بازم سوتی داده
"یعنی تو باید همکاری کنی.."
بعدشم جوری که چیزی نشده سر جاش نشست و برای هوسوک چشم غره رفت
تهیونگ خواست بیاد بشینه که یقه اش از پشت کشیده شد و خودشو نگه داشت تا نسکافه ها ام نریزه
با عصبانیت برگشت و خواست ببینه کی همچین کار فاکی ای رو کرده که کوک رو دید . پسر بزرگتر مثل همیشه خواست اخم کنه که کوک سریع حرف زد
"یه لحظه بهم گوش کن بعد هر بلایی دلت خواست سرم بیار"
تهیونگ ابروهاشو به معنی اینکه ادامه بده بالا انداخت و کوک هوفی کشید و ادامه داد
"من یه حس خاص یا شایدم عجیب و یااا شایدم یه حس مزخرفی نسبت بهت پیدا کردم و بخاطر این ناخودآگاه گریه میکنم"
بقیه که در حال کشتن خودشون بودن تا بتونن حرفای تهیونگ و کوک رو بشنون با این حرف کوک اویی کشیدن و جیمین دوباره پس کله ای به یونگی زد که پسر بزرگتر با پس کله ی محکم تری جوابش رو داد
"خب..نمیدونم چی بهت بگم..باید از حسی که داری با خبر شی ...و ...منم بخاطر دیروز معذرت میخوام... با دیدن اون فیلم یجورایی وسوسه شدم؟"
جین با شنیدن وسوسه با صدای بدی از روی صندلی بلند شد و محکم پس کله ی تهیونگ زد
"انگار یچیزی رو بهمون نگفتی درستههه؟"
تهیونگ که تنهااا ترسش عصبانی شدن جین بود تو اون لحظه سعی کرد به هیچی فکر نکنه و با داد نامجون رو صدا زد که بیاد جین روجمع کنه تا به فا*ک نره
#طنز #فیک #فیک_تهیونگ #فیک_بی_تی_اس #عشق #ترسناک #taehyung #kimtaehyung #bts #jungkook #jin #jimin #rm #namjoon #jhope #suga #کیوت #کیپاپ #خاص #ویسگون #جونگکوک #نامجون #جیهوپ #جین #شوگا #جیمین #عاشقانه #kpop #taekook
#کوکمین #سپ #نامکوک #نامجين #یونمین #نامجون #جین #جیهوپ #شوگا #جیمین #جونگ_کوک #ویکوک
#مونی #وی #ارمی #موچی #کیپاپ #اکسو #ایتزی #اسپا #تی_اکس_تی #توایس #وانشات #آیو #میکس_کره_ای #جنى #جيسو #ليسا #رزی #بلک_پینک #کیدراما
#bts #army #jk #tehyong #v #j_hope #آرمی #
#آگوست_دي #سوكجين #پریسا_پوربلک #فان #رکسانا #چویونگ #یونگی #سرنوشت #vkook #تصورات #ايتزی #بی_تی_اس #شوگا #کوک #عکس
۵.۲k
۰۶ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.