انگار که تنها بازمانده ی حادثه ی دلخراشی باشی و انگار که

انگار که تنها بازمانده ی حادثه ی دلخراشی باشی و انگار که آخرین برگِ مانده روی شاخه ی درختی در پاییز ؛
گاهی عجیب ، دلت از بودنت می گیرد .
تلخ است تماشای رفتن ها و افتادن ها ،
با درد ، ایستادن ها ،
با بغض ، ادامه دادن ها ...
و تماشای اشک های خون آلودِ کودکی که خسته است از جنگ ،
و انارهای بی پناهی که نرسیده ، از سرما ترک بر می دارند ...
‌گاهی آنقدر از بیداد زمانه کلافه ای که دلت می خواهد کودکانه چشمانت را ببندی ؛
باز کنی و تمام جهان ، سبز باشد ،
باز کنی و پاییز نباشد !
که پاییز با اینهمه لطافت ، بی رحم می شود گاهی ...
#نرگس_صرافیان_طوفان

‎‌‌‌‌‎‌‌
دیدگاه ها (۲)

☕ ️با خواص دمنوش های زمستانی آشنا شوید و با دیگران هم به اشت...

در کره‌جنوبی فقط افراد نابینا و کم‌بینا میتوانند به صورت قان...

رفیقان برسه نوع اند گر بدانیزبانی اند،و نانی اند ،و جانی ......

کسی که باید برود، خواهد رفتحالا تو هِی در را قفل کنروی یخچال...

...صبر، هنر دلهای بزرگ استگاهی زندگی جوری سخت می‌شود که دلت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط