تمام غصهها از همان جایی آغاز میشوند که ترازو برمیداری و

تمام غصه‌ها از همان جایی آغاز میشوند که، ترازو برمیداری و می‌افتی به جان دوست داشتنت..
اندازه می گیری،
حساب و کتاب میکنی،
مقایسه میکنی،

و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آن جا که
زیادتر دوستش داشته‌ای،
زیادتر گذشته‌ای،
زیادتر بخشیده‌ای،
به قدر یک ذره،
حتی یک ثانیه...

درست از همان جاست که توقع آغاز میشود،
و توقع آغاز همه رنج‌هایی است که ما می‌بریم...
دیدگاه ها (۱)

من با تمام مُهره‌هایممات شدمپیشِ رُخت!وقتی حـواسـمپَرتِ چِـش...

آموخته امزندگی همیشه عالی و کامل نیست،اما همیشه همانی ستکه ت...

فزون از صبرِ ایوب است تاب محنتِ دوریکه رنجوری نباشد آنچنان م...

‌گاهی فکر می کنم حرف ها هم …شبیه غذاها تاریخ انقضا دارند یعن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط