به شرط نرسید ولی میزارم
عشقی که نباید. پارت9
آنیا: رفتیم کتابخونه بعد 2 ساعت کارمون تموم شد
دامیان: برسونمت؟
آنیا: نه خودم میتونم برم چلاق که نیستم
دامیان: باشه
آنیا: رفتم خونه که دیدم مهمون داریم
یور: دخترم خوب شد رسیدی مهمون ها تازه رسیدن لباست رو عوض و بیا
آنیا: بابا ی لحظه میای
لوید: بله
آنیا: اینا کن بابا برای چی اومدن
لوید: اومدن که قرار نامزدی رو بزارین دیگه ما به خونه ی دامیان دسترسی پیدا کردیم و همه چی داره حل میشه برای همین با دامیان بهم میزنی و با سورا نامزد میکنی اونم جاسوسه و برای ماموریتش باید خانواده تشکیل بده تو هم چون همه چیز رو میدونی باید جاسوس بای پس این بهترین ایدس که نمیری
یور: لوید آنیا بیا دیگه کجا موندید
لوید: اومدیم
بچه ها شرط نمیزارم ولی حمایت کنید
درضمن من همه ی پارت هارو تو سیوی هام گذاشتم به ترتیب
آنیا: رفتیم کتابخونه بعد 2 ساعت کارمون تموم شد
دامیان: برسونمت؟
آنیا: نه خودم میتونم برم چلاق که نیستم
دامیان: باشه
آنیا: رفتم خونه که دیدم مهمون داریم
یور: دخترم خوب شد رسیدی مهمون ها تازه رسیدن لباست رو عوض و بیا
آنیا: بابا ی لحظه میای
لوید: بله
آنیا: اینا کن بابا برای چی اومدن
لوید: اومدن که قرار نامزدی رو بزارین دیگه ما به خونه ی دامیان دسترسی پیدا کردیم و همه چی داره حل میشه برای همین با دامیان بهم میزنی و با سورا نامزد میکنی اونم جاسوسه و برای ماموریتش باید خانواده تشکیل بده تو هم چون همه چیز رو میدونی باید جاسوس بای پس این بهترین ایدس که نمیری
یور: لوید آنیا بیا دیگه کجا موندید
لوید: اومدیم
بچه ها شرط نمیزارم ولی حمایت کنید
درضمن من همه ی پارت هارو تو سیوی هام گذاشتم به ترتیب
۵.۵k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.