بگذار برایت یاد کنم

بگذار برایت یاد کنم
شعر های مردان وار
من رازی و تو رازی چه
حاجت است به قاضی
تاب مرا کی دارد آن دشمن زنجیری
🌪️
دیدگاه ها (۰)

صبح دم رخ به من نمودیشد نماز من قضا،صد صدقه کی روا باشد گر آ...

ظاهری صد ساله از دل مسجد خراب آید بیرون آنقدر مستم که از چش...

من که از نگه ات خوش امآمد از مهر و محبت ات خوش امآمد اگر خوا...

دیده ام با زحمت ساخته است باغینی🌱🌹🌱خداجانیم بیزلر هیچ کورست ...

هر ذره از وجودم شعر می شودبی تاب خواستن توانتظار و شوق وصال ...

از تو سکوت مانده و از من، صدای توچیزی بگو که من بنویسم به جا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط