ولی این دو سه روز شبا تا حدودفقط گریه میکردم بخاطر اتفاق

ولی این دو سه روز شبا تا حدود3فقط گریه میکردم بخاطر اتفاقایی که افتاد و ترسم از جدا شدن از بهترین رفیقم و تنها اتفاقی که یکم حالمو خوب کرد از تخم در اومدن یکی از ده تا جوجه هامونه
دیدگاه ها (۶)

..برای دانلود آهنگ زیبای #زبون_مادری به کانال رسمی #حامد_زما...

وعده ی ما2شنبه همین هفته میدان امام خمینی دیدار با آقای رئیس...

سلام این چندوقت که نبودم بد نبود...اولش که خدا قربونش برم دق...

اینم شماره پیامک 30000414کد انتخاب4...زووود باشید به فامیلات...

اسنیپ❌مدل ویکتوریا سیکرت✅هعیی بچه ها حقیقتا من سه تا رفیق صم...

وقتی بچه بودم ؛ موندم پیش مامانبزرگم ؛ یکم گذشت که مامانبزرگ...

رمان{ برادر ناتنی } پارت ۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط